نیازهای اصلی بچه ها
نیازهای اصلی بچه ها
درک رفتار بچه
«هیچ رفتار درست یا غلطی وجود ندارد. تنها انتخاب بامعنی، انتخاب میان ترس و عشق است.»
دکتر جرارلد چامپولسکی
والدین اغلب از روانشناس کودک کمک می خواهند چون از رفتار بچه های خود سردرگم هستند. تلاش میکنند با مهربانی پاسخ بدهند اما در این کار ناتوان هستند. اکثر والدین روش برقراری ارتباط توأم با مهربانی را از لحاظ ذهنی می دانند، اما اعتراف می کنند که نمی توانند آنچه را که می دانند به کار ببرند.
این گفت وگوی ذهنی خود ماست که مزاحم درک رفتار بچه توسط ما و مانع چگونگی واکنش توأم با مهر و محبت ما می شود. رفتار بچه به خودی خود بد یا خوب نیست؛ این رفتار صرف بیان نیازهای بدنی و عاطفی یا نمایش معصومانه و صادقانه آنها هستند. با وجود این، ذهن ما به سرعت در مورد رفتار بچه قضاوت می کند و ما، نه به خود بچه، بلکه به تعبیر و تفسیرهای ذهن خود از رفتار او واکنش نشان می دهیم.
پاسخ به یک تقاضای روشن برای نیازهای بدنی مانند خواب، غذا یا سرما و گرما ظاهرا خیلی راحت است. اما وقتی نیازهای بچه نیازهای عاطفی هستند یا وقتی وی خود را به روشی بیان می کند که با ترجيح های ما در تضاد است، ممکن است واکنش هایی را احساس کنیم که از سردرگمی و خشم تا یأس و عجز و ناتوانی در تغییر است. این واکنش ها، به این معنا که همان افکار و اندیشه های کهنه هستند و به اصطلاح پاسخ مستقیمی به نیاز بچه نیستند، اصالت ندارند؛ این ها مانع می شوند که ما بچه را به روشنی همانگونه که در حال حاضر هست ببینیم. این افکار ریشه در گذشته دارند و معمولا به صورت ترس درباره رشد و تحول بچه یا درباره تصویر خود ما در نقش والدین، به آینده فرافکنی می شوند.
به عبارت دیگر، چون ما بیش از آن مشغول هستیم که به واکنش اصیل داخل مغز خود گوش فرا بدهیم، اغلب در مورد بچه اشتباه می کنیم یا او را بد می فهمیم. ذهن، سوابق کهنه را نمایش می دهد و ما، موجودی انسانی، طوری طراحی شده ایم که خود را با آن صدای درون می شناسیم. ما از آن صدایی که به صورت خودکار در درون مغز زمزمه می شود اطاعت می کنیم، حتی اگر با آن کسی که آرزو می کنیم با او باشیم یا با کسی که درواقع خود اصیل ماست هم ساز و هماهنگ نباشد.
پاسخ توأم با عشق و خرد وقتی ممکن می شود که ما کاملا از لحاظ ذهنی در زمان حال حضور داشته باشیم و خود را از قید زمزمه های کهنه ذهن رها کرده باشیم. اگر بتوانید با بچه خود، در لحظه حال، حضور داشته باشید، نه به این کتاب و نه به هیچ کتاب دیگری نیاز نخواهید داشت. این فقط ذهن ماست که پیام های بغرنج و پیچیده می فرستد. مثلا، یک بچه نوپا ممکن است اسباب بازی را از دست هم شیرش بقاپد. والدین ممکن است ندای درون ذهن خود را این گونه بشنوند که این عمل یک عمل خشن و بی ادبانه است، اما بچه نوپا معصومانه کار خود را انجام می دهد و از این نوع قضاوت ها اطلاع یا سابقه ذهنی ندارد. ممکن است بچه به اصطلاح شیطان و بازیگوش باشد، یا آن اسباب بازی را دوست داشته باشد و از حق و حقوق انسانی بچه دیگر بی خبر باشد، ممکن است واکنش بچه دیگر را دوست داشته باشد یا فقط هدف او جلب توجه شما باشد. وقتی بچه را بدون برچسب زدن یا تحلیل کردن نگاه بکنید، می توانید به صورتی مؤثرتر و آرام تر واکنش نشان بدهید، آنگونه که در مثال های پنج فصل آینده آمده است.
وقتی رفتار بچه موجب دردسر، خشم یا اذیت و آزار شما می شود ممکن است وسوسه بشوید که خود رفتار را خاموش کنید. اما این راه حل کارساز نیست، حتی اگر رفتار (مثلا بر اثر ترس) خاموش شود عمل دیگری برای بازنمایی آن نیاز برطرف نشده، از او سر می زند. بچه شما معلم شماست؛ وقتی با متوقف کردن او درس لازم را یاد نمی گیرید هردوی شما ضرر می کنید. اگر، درعوض، آن افکاری را که موجب نادیده گرفتن او می شوند بررسی کنید (آنگونه که در فصل یک یاد گرفتیم)، یک نوع آزادی عاطفی پیدا خواهید کرد و خواهید توانست به جای خاموش کردن صدای او، به فکر برطرف ساختن نیازش باشید. وقتی صدای بچه را خاموش می کنیم، هنوز گرفتار و غرق در آن آسیب ها و آزردگی های قدیمی هستیم و نمی توانیم نیاز بچه را درک کنیم. برعکس، وقتی ریشه های واکنش خود را در سابقه های قدیمی بدانیم و آنها را از لحاظ صحت و اعتبار و ربط وارسی کنیم، یاد می گیریم که ذهن ما چگونه کار می کند و آنگاه بچه را به وضوح در لحظه حاضر با نیازهای کنونی اش می بینیم.
به عبارت دیگر، بزرگترین مانع در مقابل توانایی ما برای درک نیازهای بچه این است که اندیشه ها و عقاید واکنشی خود را عین حقیقت یا مفید ترین راهنما می دانیم. با مطالعه فصل های بعد، روش هایی را برای تشخیص تمایز میان راهنمایی توام با مهر و محبت (با تمرکز بر بچه) و واکنش های خود شما (با تمرکز بر خود شما) خواهید آموخت. یک تمایز بارز میان آنها در نتیجه کار مشاهده می شود: راهنمایی توأم با مهر و محبت به راه حل های صلح آمیز و برقراری ارتباط های صمیمانه منجر می شود، در حالی که واکنش ها، برعکس، به نزاع، خشم، پرخاشگری و قهر می کشد.
اغلب اعمال بچه ها تجلی واقعی نیازهای آنهاست، مثلا وقتی که نیازمند است در داخل خانه تا بی نهایت بدود، صدای جیغ و داد میمون ها را تقلید کند، یا حمام را به صورت باران های جنگل های استوایی درآورد، درک نیاز و قصد و نیت او قبول راه های زیر را برای والدین راحت می سازد: اجازه بدهند ادامه بدهد؛ راهی برای تخلیه انرژی او پیدا کنند تا مزاحم کار آنها نشود یا به دیگران آسیب نرساند. آنچه مانع اجرای روش توأم با مهر و محبت و درک نیازهای بچه می شود زمزمه های درون ذهن ما درباره ترس از دست دادن کنترل بر او و درنتیجه منحرف شدن او یا دیگر ماجراها و انتظارات محصول ذهن است.
وقتی بر بچه تمرکز بکنید، واکنش توأم با مهربانی راحت تر می شود.
پنج نیاز عاطفی اساسی که بر زبان رفتار بچه حاکم اند عبارت اند از:
- عشق
- آزادی ابراز وجود
- استقلال، توان و اختیار
- سلامت عاطفی
- عزت نفس
وقتی این نیازهای بنیادی به صورت پیوسته برآورده شوند بنیان مستحکمی را تشکیل می دهند که بچه ها می توانند زندگی خود را بر آن بنا نهند و با رضایت خاطر از خود و از دیگران با احساس توانمندی زندگی کنند. به عبارت دیگر، بچه ای که با تکیه بر محبت والدین احساس امنیت، ارزش و استقلال می کند، در مورد خودش مطمئن است و می تواند کاملا خود را بیان کند، هم شکوفا می شود و هم ارتباط اش را با خود و با شما حفظ می کند. از طرف دیگر، بچه هایی که مشکلات رفتاری، یادگیری یا دیگر اختلال ها را دارند آنهایی هستند که از لحاظ عاطفی احساس ناامنی، ناتوانی، تنهایی و نگرانی می کنند.
مرکز مشاوره دیدار 02188893258
http://t.me/clinicdeedar
www.clinicdeedar.com