بچه ها عاشق بحث کردن هستند. می خواهند همه، نظرات آنها را بپذیرند. دوست دارند ثابت کنند که حق با آنهاست و سایرین اشتباه می کنند. بچه ها دوست دارند اوضاع را کنترل کنند . دوست دارند به پدر و مادرشان اعمال قدرت کنند.
بچه ها نیازمند قدرت هستند. این یک نیاز طبیعی است. بچه ها احساس می کنند که همه قدرت در دست بزرگترهاست، دست کم، بزرگترها هرکاری را که بخواهند می کنند و یا اینکه دست کم، بچه ها این گونه فکر می کنند. ما متکی به خود و با امنیت خاطر به نظر می رسیم. همه ما بزرگ هستیم. دارای قدرت هستیم. بچه ها می خواهند مانند ما باشند. آنها هم به قدرت احتیاج دارند.
نیازمند قدرت بودن چیز بدی نیست. تنها وقتی کودک از قدرت به شکل منفی استفاده می کند، مشکل بروز می کند. بچه های قدرت طلب سعی دارند کاری را که دوست دارند، انجام بدهند. آنها از انجام دادن کاری که شما از آنها می خواهید خودداری می ورزند. آنها در برابر اختیار و اقتدار مقاومت می کنند. دوست دارند قاعده ها را آنها وضع کنند. آنها تعیین می کنند که کارها چگونه باید انجام شوند.
چرا نمی توانید در جنگ قدرت برنده شوید؟
اغلب والدین با کنترل متقابل می خواهند قدرت خود را حفظ کنند، اما این روش مؤثر واقع نمی شود. تلاش برای کنترل کودک قدرت طلب، اغلب به جنگ قدرت میان شما و فرزندتان منتهی می شود. این گونه، پیروزی نهایی برای شما متصور نیست. به محض اینکه درگیر جنگ قدرت شوید، قافیه را باخته اید.
اگر فرزند شما در این جنگ قدرت برنده شد، یقین می کند که قدرت او بود که سبب پیروزی اش گردید. به این نتیجه می رسد که شما مقهور قدرت او شدید. اگر شما در جنگ قدرت برنده شوید، فرزندتان به این نتیجه می رسد که این قدرت شما بود که شما را به پیروزی رساند. این گونه او به اهمیت قدرت پی می برد و از آن مطمئن می گردد. این ذهنیت سبب می شود که بچه ها دوباره و دوباره علیه شما بشورند و هر بار از روش جدید و متفاوتی استفاده کنند. شما در نبرد موقتی پیروز می شوید، اما جنگ را می بازید.
هر کودکی قدرت را به شکل متفاوتی به نمایش میگذارد. اغلب جنگهای قدرت پویا هستند. مشاجره و بحث کردن نمونه خوبی از قدرت پویاست. بعضی از بچه ها ارزش مقاومت انفعالی را آموخته اند. آنها به جای اینکه با شما مجادله کنند، کاری را که از آنها می خواهید، انجام نمی دهند. سرشان را تکان می دهند و به سکوت سر جایشان می نشینند. بعضی حتی تبسمی می کنند. این نوع قدرت هدف معینی را دنبال می کند. اینکه شما را عصبانی کنند.
چگونه با قدرت رو به رو شویم؟
درگیر جنگ قدرت نشوید. برای اینکه جنگ قدرت دربگیرد، به دو طرف نیاز است. با خود عهد کنید که درگیر جنگ قدرت نشوید. از بحث و مجادله پرهیز کنید. توقعات و خواسته های خود را به روشنی بیان کنید و فاصله بگیرید. دقیقا به او بگوید که می خواهید چه بکند؛ چه زمانی باید آن کار را بکند و اگر نکند، چه اتفاقی می افتد. بعد، از او دور شوید.
«وقت آن است که تلویزیون را خاموش کنی.»
-«می خواهم برنامه بعدی را هم ببینم. نمی تونم یک برنامه دیگر را ببینم؟»
-«نه، امشب نه. فردا باید زود از خواب بیدار شوی»
-«همیشه باید زود از خواب بیدار شویم.»
-«تلویزیون را خاموش کن، دوش بگیر و برو بخواب. همین حالا، در غیر این صورت فردا اجازه تماشای تلویزیون نخواهی داشت.»
در صحنه باقی نمانید و مجادله نکنید. اگر لازم دیدید، به اتاق خودتان بروید و در را ببندید. اجازه ندهید فرزندتان شما را عصبانی کند. اگر عصبانی شوید، به فرزند خود پاداش داده اید. خشم شما به فرزندتان قدرتی می دهد تا آن را بر شما اعمال کند. در برخورد با قدرت باید از مجازات استفاده کنید. به فرزندتان بگویید که چه باید بکند. اگر فرزندتان تن به همکاری نداد، برای مجازات کردن، آمادگی لازم را داشته باشید. اگر فرزندتان را به خاطر جنگ قدرت مجازات کردید، دو نکته را به خاطر داشته باشید. اول آنکه در حالت خشم فرزندتان را مجازات نکنید. این کار به فرزند شما اجازه می دهد که به شما حمله متقابل بکند. دوم، مجازاتهای کم و کوچک مؤثرتر از مجازاتهای بزرگ هستند. اگر فرزند شما به این نتیجه برسد که شما برخورد بیش از اندازه تندی با او کرده اید ، با قدرت اقدام تلافی جویانه خواهد کرد.
وقتی فرزندتان بدون بحث و مجادله به حرف شما گوش می دهد، از او تشکر کنید. به کار خویش توجه کنید: «متشکرم، تو حرف مرا بدون بحث گوش دادی آفرین، این نشان می دهد که تو همکاری می کنی، به این نکته هم توجه داشته باشید که نیاز کودک به قدرت می تواند چیز مثبتی باشد. به استقلال ، اتکای به خود، رهبری و تصمیم گیری بیندیشید و به آن دقیق شوید. وقتی این کیفیات را در فرزند خود می بینید، آن را به روی او بیاورید. در اینجا هم مانند سایر موارد، توجه به جنبه های مثبت از هر کار دیگری مؤثرتر است.
تفاوت میان قدرت و اختیار و اقتدار
تفاوت میان قدرت و اختیار و اقتدار در شما باید جست وجو شود. وقتی مجبورید با فرزندان خود برخورد کنید، به جای کنترل، بر همکاری تأكید ورزید. در هر شرایط آرامش خود را حفظ کنید. متوجه باشید که خشمگین نشوید. متوقف شوید و فکر کنید. واکنش تکانه ای نداشته باشید. انتظارات خود را به صورت روشن و مشخص بیان کنید. توضیح دهید که اگر همکاری لازم صورت نگیرد، چه مجازاتی متوجه فرزند شما خواهد شد. اولتیماتوم ندهید و تهدید نکنید. سعی کنید روی انگیزه های فرزند خود دقیق شوید.
در ادامه مطلب یک والد از قدرت استفاده می کند:
-چرا نمی تونم برم؟
-برای اینکه من می گویم. من پدر تو هستم.
-این چه ارتباطی به من داره؟
-همه ارتباطی داره.
-من به هر صورت می رم.)
(پدر عصبانی می شود) «به تو اخطار میکنم اگر به آن میهمانی بروی، به شدت به دردسر میافتی.»
-بله. حتمأ، مثلا چه می خواهی بکنی؟
-صبر کن تا ببینی.
حالا به نمونه اختیار و اقتدار توجه کنید.
-چرا نمیتونم برم؟
– فکر نمیکنم جای سالم باشه.
-من از عهده اش بر می آم.
-ممکنه کسانی در آن میهمانی مواد مخدر استعمال کنند یا مشروب باشند. دوست ندارم تو به همچون جاهایی بروی.
-نگران من نباشید، اشکالی پیش نمی آید.
-متوجه نیستی. من به تو اعتماد دارم، اما به بعضی از کسانی که در آن مهمانی حضور پیدا می کنند، اعتماد ندارم. نمی تونی رفتار آنها را کنترل کنی.
-اما همه می روند.
-می دونم که خیلی دلت می خواهد بروی. این را هم می دانم که مأيوس می شوی.
-من می خواهم بروم.
-متأسفم نمی توانی بروی. می تونی، اگر خواستی، چند نفر از دوستانت رو به خونه دعوت کنی.
چگونه بدون مجادله فرزند خود را اصلاح کنیم
اصلاح کردن کلامی دشوار است. اصلاح کردن کلامی می تواند به خصوص اگر عصبانی شوید، تبدیل به مجادله شود. داد زدن، بدزبانی کردن و تهدید کردن به شما کمک میکند تا خشم خود را تخلیه کنید، اما بدرفتاری را اصلاح نمی کند. در مواقعی نیز بر شدت بدرفتاری می افزاید.
آرامش خود را حفظ کنید. از فرزندان خود بخواهید دست از بدرفتاری بردارند. آمادگی آن را داشته باشید که اگر لازم بود، فرزندتان را مجازات کنید.
گرفتار چرخه داد زدن و تهدید کردن نشوید. نمی خواهید و قرار نیست که باقی مانده عمرتان را این گونه سپری کنید، عصبانی شدن و داد زدن بر شدت مجادله می افزاید. اگر هدف فرزند شما این است که شما را عصبانی کند، داد کشیدن پاداشی برای بدرفتاری محسوب می شود. داد کشیدن رفتار ناخواسته را تقویت میکند.
چگونه می توانید فرزندان خود را اصلاح کنید و از مجادله پرهیز نمایید؟
اصلاح کردنهای کلامی بخشی از یک نظم آموزی خوب است. منظور از اصلاح کلامی این است که تصمیم گیری بهتر را به کودک آموزش بدهید. در این مورد به توصیه های زیر توجه کنید.
١- کار را با تأیید روابط خود شروع کنید: «تو پسر من هستی و من تو را دوست دارم. هر کاری هم که بکنی، در این که من تو را دوست دارم تغییری ایجاد نمی کند.»
۲- نگرانی خود را ابراز کنید: «رفتارت در فروشگاه خوب نبود، من خجالت کشیدم.»
٣- رفتار خوب قبلی فرزندتان را به او خاطرنشان کنید:« تو این جوری نیستی. اما هر وقت به خرید می رفتیم، بچه خوبی بودی.»
۴- فرزند خود را از رفتارش جدا کنید. بگویید: «این رفتارت قابل قبول نیست.» نگویید: «هر کس این رفتار را بکند، احمق است.»
5- با رعایت تناسب به مسئله واکنش نشان دهید. اگر فرزند شما در حالی که خرید می کنید، بدرفتاری نشان می دهد، او را از خرید محروم سازید: «تا دو هفته اجازه نداری با من به خرید بیایی. باید در خانه بمانی. امیدوارم در نوبت بعدی که با من به خرید می آیی، رفتار خوبی داشته باشی.»
نپرسید که چرا. بچه ها از آن جهت بدرفتاری میکنند، زیرا این بدرفتاری را انتخاب کرده اند. وقتی می پرسید چرا، در واقع، از او عذر و بهانه می خواهید: «چرا این کار را کردی؟» «او به من گفت که این کار را بکنم.» بچه های باهوش آنقدر دنبال عذر و بهانه می گردند تا حرفی بزنند که مورد قبول شما واقع شود. اگر این را نپذیرید، با جنگ قدرت مواجه می شوید.
توجه داشته باشید که کودک ناراحت، یک مستمع خوب نخواهد بود. این زمان مناسبی برای برقراری ارتباط سازنده نیست. صبر کنید تا او خونسردی اش را به دست آورد.
به فرزندان خود بیاموزید تا از اشتباهات خود درس بگیرند. به آنها بگوید که چه خطایی دارند و چگونه می توانند رفتار بهتری را به نمایش بگذارند:« تو فراموش کردی کیسه زباله را بیرون ببری.»
در مواقعی اذعان کنید که شما اشتباه کرده اید. ممکن است این کار دشواری باشد. اما بدانید که فرزندانتان شما را الگوی خود قرار می دهند. وقتی شما آشکارا به اشتباهات و نقاط ضعف خود اذعان کردید، به فرزندانتان
نشان می دهید که بزرگترها هم صددرصد بی کم و کاست نیستند. توجه داشته باشید که ما هم همه چیز را نمی دانیم.
به اشتباهات جزیی و کم اهمیت بهای زیاد ندهید. با این اشتباهات هم البته برخورد کنید و بعد آنها را رها کنید. توجه داشته باشید که بدرفتاری و اشتباه کردن طبیعی و نرمال هستند.
همین مطالب وقتی فرزندان شما با یکدیگر مجادله و مشاجره می کنند، مصداق دارد. خونسردی خود را حفظ کنید و از تهدید کردن خودداری ورزید. اگر می توانید کاری کنید که فرزندان شما با هم به توافق برسند.
اغلب بچه ها وقتی تهدید شوند، ساکت می شوند. متأسفانه بسیاری از والدین فکر می کنند اگر داد بکشند و تهدید کنند، موفق می شوند. اما این یک اشتباه است. داد کشیدن موقتا مؤثر واقع می شود، اما این سکوت و آرامش را دوامی نیست. داد کشیدن و تهدید کردن تأثیر بلندمدتی روی بدرفتاری ندارند. بچه ها به مجادله خود ادامه می دهند. پدر بر سرشان داد می کشد. بچه ها موقتا ساکت می شوند، اما دیری نمی گذرد که مشاجره را از سر می گیرند.
وقتی بچه ها تلافی می کنند .
وقتی کودکی ناراحت یا عصبانی می شود، ممکن است بخواهد اقدام تلافی جویانه ای انجام دهد. می خواهد شما را ناراحت کند. تلافی کردن بخشی از ناراحتی او را جبران میکند و از شدت خشم او میکاهد. تلافی کردن به بچه ها این احساس را می دهد که عدالت رعایت شده است. انتقام برای بچه ها موضوع مهمی است.
اما انتقام می تواند رابطه میان والدین و فرزندان آنها را نابود کند. این امر به خصوص در مورد نوجوانها صدق می کند. بعضی از بچه ها شما را در حضور دیگران خجالت زده می کنند. بعضی از بچه ها به خواهر یا برادر کوچکتر از خود آسیب می رسانند. بعضی از بچه ها گریزان می شوند. بعض از بچه ها شیشه پنجره را می شکنند. مادری را می شناختم که نوجوانی داشت. این مادر وقتی روزی به خانه برگشت، دید که فرزند نوجوانش همه چینیها و شکستنیها را از پنجره به خیابان پرتاب کرده است.
انتقام زمانی شکل می گیرد که فرزند شما به این نتیجه برسد که مجازاتی که برای او تعیین کرده اید، عادلانه نیست. از این رو، تصمیم به تلافی می گیرد و بدرفتاری اش را تکرار می کند.
چرخه تلافی کردن را پاره کنید
هدف انتقام فرزند شما احساسات شماست. کودکی که می خواهد اقدام تلافی جویانه انجام دهد، می خواهد لطمه ای به شما بزند. اگر موفق به این کار شود، پاداش خودش را گرفته است. بعضی از والدین فاقد اعتماد به نفس درباره مهارتهای خود به عنوان یک والد هستند. بچه های باهوش این را متوجه می شوند و از نقطه ضعف پدر یا مادر خود حداکثر استفاده را می کنند.
کودکان تلافی جو دقیقا می دانند که ضربه خود را به کجا وارد کنند. آنها میگویند «از تو متنفرم، تو مادر خیلی بدی هستی.» هدف این است که شما را بیازارند. شما احساس می کنید که نتوانسته اید فرزندان خوبی تربیت کنید. آنها می خواهند شما احساس کنید که بی کفایت و نابسنده هستید.
وقتی احساس نابسندگی یا احساس گناه بکنید، قضاوت خود را مورد سؤال قرار می دهید و بعد به تدریج تسلیم می شوید. کودک تلافی جو چیزی بیشتر از این نمی خواهد که شما پیگیری خود را رها سازید.
توانمندیهای خود را باور کنید تا قربانی انتقام فرزند خود نشوید. از خودتان حمایت کنید. وقتی فرزندتان می خواهد شما را عصبانی کند، قدرتمند باقی بمانید. به خودتان بگویید که والد خوبی هستید. بهترین کاری را که می توانید انجام می دهید.
مرکز مشاوره دیدار ( بالاتر از میدان ولیعصر، نرسیده به خیابان فاطمی، ساختمان پرستو، 88893258)
www.clinicdeedar.com
http://t.me/clinicdeedar