فرآیند هدف گذاری (تعیین هدف)
1- هدف گذاری، تصویر ذهنی شما را از خودتان بهبود می بخشد، از این رو کيفيت زندگی نیز بهتر می شود. هدف چینی این امکان را برایتان فراهم می سازد که فردایی بهتر داشته باشید (احساس درونی بهتر نسبت به خود و تلاش های هدفمند و با برنامه).
2- هدف گذاری، شما را نسبت به توانمندی ها و نقاط قوتنان آگاه می سازد، توانمندی هایی برای غلبه بر موانع و راه حل هایی برای رفع مشکلات فراهم می سازد.
3- هدف گذاری، شما را نسبت به ضعف ها و ناتوانی هایتان آگاه سازد. کاملا درست است که افراد با عملکردهای عالی، بیش تر بر نقاط قوت خود تمرکز می کنند، ولی آگاهی از نقاط ضعف و ناتوانی ها نیز راهگشا است. می توان با آگاهی از نقاط ضعف، برای برطرف ساختن آنها و تبدیلشان به نقاط قوت و بهبودی و پیشرفت، برنامه ریزی و هدف چینی کرد.
4- هدف گذاری، احساس موفقیت های گذشته را در شما تحریک و بیدار می سازد که این به نوبه خود محرکی برای موفقیت های کنونی در زمان حال است. به آن دست یابید.
5- هدف گذاری، به شما کمک می کند اهداف مورد نظرتان را در ذهن «تجسم نمایید»، در عمل آن را دنبال کنید و به منصه ی ظهور برسانید و به آن دست یابید. تجسم کردن یعنی تصویر روشن داشتن از آنچه واقعا می خواهید به دست آورید.
6- هدف گذاری، راهی را جلوی پای شما می گذارد تا در آن گام بگذارید و به سوی آنچه می خواهید حرکت کنید.
7- هدف گذاری، به شما کمک می کند به طور مشخصی بدانید به دنبال چه هستید و چه می خواهید و چه موقع می خواهید به آن دست یابید.
8- هدف گذاری، وادارتان می سازد آنچه می خواهید را اولویت بندی کنید. وقتی می دانید در زندگی اولویت با چه چیزی است، در آن صورت تصمیم گیری واقعا ساده خواهد شد.
9- هدف گذاری، واقعیت را برای ما تضمین و از افکار آرزومندانه و رویاپردازانه جدا می کند. هدف چینی با خیال پردازی متفاوت است، چرا که درونش برنامه و اقدام عملی برای جامه عمل پوشاندن به آرزوها نهفته است. وقتی ما در خیال فرو می رویم و رویاپردازی می کنیم، رؤياها و آرزوهای دور و دراز ما نیازی ندارند با واقعیت تماس داشته باشند، بلکه به طور آزاد و خود مختار بال می گشایند و به هر کجا که بخواهند سر می کشند. ولی وقتی برای خود هدف تعیین می کنیم، هدف چینی باید با واقعیت تماس داشته باشد و از روی واقعیت برخیزد.
10- هدف گذاری، باعث می شود در برابر زندگی احساس مسئولیت کنید. مسئولیت زندگی شخصی را مستقیما بر دوش شما می گذارد. در این فرآیند شما باید سیستم ارزشی خود را به طور کاملا عینی تعریف و ایجاد کنید. یعنی تکلیف خود را با خودتان روشن کنید: من مسئول زندگی خودم هستم. من باید این واقعیت را بپذیرم و برای آن برنامه ریزی کنم. اگر می خواهم زندگی مورد نظر خودم را داشته باشم، باید بتوانم به تمام جنبه های آن کنترل داشته باشم. چطور می توانم کنترل و تسلط خودم را بر تمام قلمروهای زندگی اعمال کنم؟ این مهم اتفاق نمی افتد مگر از طریق احساس مسئولیت در خصوص افکار، تصمیمات و اقداماتی که تاکنون انجام داده ام و اکنون پیامدهای مستقیم و غیر مستقیم (چه خوب و چه بد) آن را می پذیرم. اگر در هر موقعیت یا شرایطی به طور راسخ و مسئولانه تصمیم نگیرید که چه کاری انجام دهید، به طور مستقل تصمیم گرفته اید که این نقش را به دیگران واگذار کنید.
در یک مطالعه، از گروهی جوانان سؤال شد واقعا برای کدام ارزش یا اصل در زندگی حاضرند بمیرند ولی آن را زیر پا نگذارند؟ از آن جمع کمتر کسی به این پرسش، پاسخ صریح و روشن داده است. شما چطور؟ شاید پاسخ به آن دشوار باشد، چرا که اکثر ما به صورت ساختمند نظام ارزشی روشن و مشخصی برای خودمان تعیین نکرده ایم اما این یک ضرورت است که اگر می خواهیم زندگی شادمان، پرمایه و با دست آوردهای شگرف داشته باشیم، باید چارچوب ارزشی خود را تعیین و مشخص سازیم.
11- هدف گذاری، به مثابه معیاری است برای توانمندسازی تصمیم گیری خوب، تا شما در فرآیند زندگی شخصی، حرفه ای و اقتصادی فردی موفق و کامیاب گردید. اهداف به عنوان معیار تقویت “تصمیم گیری” عمل می کنند. قدرت تصمیم گیری مهارت بسیار مهمی است. تحقیقات نشان می دهد یکی از دلایل بزرگ شکست سرمایه گذاری ها و شکست های شغلی عدم فقدان تصمیم گیری است.
اصول راهنما برای هدف گذاری
1- اهداف شما باید اهداف شخصی خودتان باشد. شما نمی توانید با اهداف فرد دیگری برانگیخته شوید یا دیگری برای شما هدف گذاری کند و بخواهد آن را دنبال کنید. شما ممکن است برای مدت کوتاهی توسط اهداف فرد دیگری برانگیخته و تشویق شوید، مثلا کسی از اهدافش برایتان صحبت کند و شما جذب آن شوید، ولی این گونه اهداف دیری نخواهد پایید. اهداف باید شخصا از درون طراوش کنند و برای شخص
شما مهم و اساسی باشند.
2- اهداف باید به گونه مثبت بیان شوند و بخش مهم تعیین هدف، فراهم ساختن تصویر روشن ذهنی از آنچه می خواهید به آن دست یابید است. آنها را از قلمروی منفی ها دور نگه دارید، اهدافی مثل: «من دیگر از مردم نخواهم ترسید» و «من دیگر خجالتی نخواهم بود» اهداف خوبی نیستند. هدف باید به طور مثبت بیان شود: «من با مردم رک و صریح خواهم بود» و «من در اجتماعات با جرئت و جسارت رفتار خواهم کرد.»
3- هدف باید واقعگرایانه و دست یافتنی و در حوزه توان شما باشد.
4- هدف باید در بردارنده ی تغییر در ویژگی های شخصی باشد (به یاد داشته باشید تمام روابط ما با دیگران از رابطه ما با خود آغاز می شود). اگر می خواهیم برخورد دیگران با ما تغییر کند، باید از درون تغییر کنیم.
5- اهداف باید به طور کتبی نوشته شوند. هر چند اهداف در ذهن روشن و مشخص باشند و فکر کنیم حافظه خوبی داریم. وقتی اهداف را می نویسیم، در ضمیر ناخودآگاه می کاریمشان و آنگاه است که ضمير ما در تمام ساعات آن را بازبینی و مرور می کند.
6- اهداف باید چالشگر باشند و شما را به سوی اقدامات عملی جدید وادارند. نه چنان ساده و نه چنان دشوار که به تعویقشان اندازیم و با در فرآیند کار شکست بخوریم. باید شما را تحریک کند و به تلاش وادارد ولی نه آن چنان که شما را به زانو در آورد.
7- در هدف گذاری باید نسبت به اهدافی که براساس حسادت، بخل، مقایسه، چشم و همچشمی، رقابت و دیگر انگیزه های غیر سازنده و غلط است، آگاه و هشیار بود.
در جامعه به طور دائم توسط احساس رقابت و حسادت بمباران می شویم. اگر همواره چشم و همچشمی کنیم و در حال مقایسه باشیم؛ دیگری چه دارد من هم باید همان را داشته باشم یا چیزی را جستجو کنم که او جستجو می کند و دیگر انگیزه سازی های غلط، هرگز راه به جایی که می خواهیم، نمی بریم.
8- همواره اهداف را به صورت زمان حال بیان کنید، به گونه ای که ذهنتان باور کند به هدف دست یافته اند. به هنگام نوشتن هدف در خصوص آینده صحبت نمی کنیم. نمی گوییم: امیدوارم، آرزو می کنم، بسیار مشتاقم، این کار را خواهم کرد. بلکه: «من… هستم.» یعنی در زمان کنونی در حال اتفاق است. انگار از قبل انجام پذیرفته است.
9- هر هدف باید با من شروع شود.
10- اهداف باید غیر مقایسه ای باشند. یعنی هدف باید چیزی باشد که دستیابی به آن شما را در برترین موضع احساسی _ خلقی قرار دهد (باعث خشنودی شما شود)، و نه آن چیزی که شما احساس می کنید باید آن را داشته باشید تا نسبت به دیگری بهتر باشید.
11- هدف به طور فیزیکی باید حضور داشته باشد: نوشته شود، تکثیر شود و به در یخچال، در اتاق یا روبروی تخت، نصب و مرور شود. هدف باید دیده شود.
فرآیند تعیین هدف
1- ذهنیت خود را روشن کنید( افکارتان را مشخص نمایید و روی کاغذ مکتوب کنید).
2- تمام موانع، چالش ها و سد معبرهای دستیابی به اهداف را بنویسید( فهرست کنید).
3- طرحی تهیه نمایید و راه حل هایی برای تمامی موانع دستیابی به اهداف جستجو کنید. هیچ حرکتی بدون مانع نیست. پیش راه حل ها راه موفقیت است. طرح عملی برای حل مشکلات احتمالی را در نظر بگیرید.
4- عزم جزم و اراده ی راسخ برای پیگیری و پیروی از طرح خود داشته باشید. به عبارت دیگر شروع کنید به تمرکز بر نتایج و پیامدهای مثبت پیگیری اهدافتان. به این معنی که نتایج را پیش بینی کنید و در تلویزیون ذهن خود محصول تلاشتان را ببینید، اجازه ندهید اولین مانع شما را متوقف سازد.
5- به نتایج و پیامدهای مثبت دستیابی به هدف نگاه کنید:
_ اگر هدف را دنبال کنید به چه چیزی خواهید رسید.
_ روی پاداش تلاش هایتان متمرکز شوید. پاداش به رسمیت شناخته شدن، مورد احترام واقع شدن. شاید پول، رفاه، شهرت، محبوبیت، رشد معنوی و هر چیز دیگری که برایتان ارزشمند است.
6- چارچوب زمانی لازم را برای هر هدف تعیین کنید. اهداف بزرگ را به زمان های کوتاه تر بشکنید.
انواع اهداف: ۱. بلند مدت، ۲، میان مدت، ۳. کوتاه مدت.
باید هر هدف یک نقطه ایست بازرسی داشته باشد، یک زمان مرور که چگونگی سیر حرکت را وارسی و بررسی نماید و جهت و سرعت حرکت بعد را تعیین کند (مکررا ایست و بازرسی).
7- برای تجسم کردن اهداف در جستجوی کمک و یاری باشید.
هرکسی توانمندی عجیب و شگرفی در تصور شخصی دارد ولی متأسفانه بسیار کم از آن در جهت مثبت استفاده می کند. ما در اوایل کودکی در جامعه ای مقایسه ای رقابتی وارد می شویم. ما در چه چیز بهتر از دیگرانيم و دیگران در چه چیز از ما بهترند. ولی غافلیم از این که می توان خود را در حال انجام کارهای بسیار مهمی تجسم کنیم: تصویر ذهنی از خود در حال انجام بسیاری از اعمال دلخواه. در حال رانندگی اتومبیل، در حال سخنرانی با تسلط، در حال مراوده با جنس مخالف با اعتماد به نفس، در حال گفتگو با رییس اداره بر سر حقوق و دریافت ماهانه و اضافه حقوق و…
8- از جملات و عبارات مثبت به طور روزانه استفاده کنید.
کلمات قصار و گفته های مثبت و سازنده و مؤثر دیگران، واژه ها و عباراتی که انرژی بخشند را با خود مرور کنید.
9- هرگاه به یکی از اهداف خود نائل آمدید، آن را با تمام وجود جشن بگیرید و به سرعت هدف دیگری را جایگزین کنید و برای دستیابی به آن برنامه ریزی و طرح عملی پیاده کنید. جشن امیدبخشی نسبت به آینده و قدردانی از گذشته و زحمات ما را در بر دارد. امید، بزرگ ترین محرک ما فرزندان آدم است.
10- پیشرفت خود را ارزیابی کنید و میزان پیشرفت را بسنجید.
ارزیابی همواره به ما تقویت و جرئت می بخشد. هر سال فردای روز تولدتان، در خصوص اهداف سال آینده افکار و نظرات خود را بر روی کاغذ بنویسید، داخل پاکت قرار دهید و در آن را ببندید. سه ماه مانده به تولدتان آن را باز کنید و ببینید کجای کار هستید و چگونه حرکت کرده اند. در روز تولد، آن را باز کنید و بخوانید و ببینید در مورد اهداف، خواسته ها و آرزوهایتان در سال گذشته چه نوشته اید. شهامت داشته باشید و این کار را بکنید.
11- این سؤال مهم را از خود بپرسید: آیا حاضرم بهای دستیابی به اهداف مورد نظرم را پرداخت کنم؟ همواره برای دستیابی به هر چیز باید قیمتش را پرداخت کنیم. هیچ چیز رایگان نیست، باید هزینه هر دستاورد را بپردازیم. اگر نمی خواهیم بهایش را بپردازیم، خودمان را زحمت ندهیم. کاهش وزن، تمرین، ورزش، مصرف غذای سالم و گوش دادن به دستورالعمل پزشک را می طلبد. مکانیک خوب شدن، مطالعه، کارورزی و تلاش پیگیر می خواهد. اگر می خواهیم در خانه ای زیبا زندگی کنیم، درآمد خوب و شغل مناسب لازم داریم.
و کلام آخر این که: تمام اهداف ما پیرامون ساختار نظام ارزشی ما شکل می گیرند. ارزش های خود را تعیین کنید، اصول اساسی زندگی خود را و پایه هایی که دوست دارید زندگی شما بر آنها بنیان یابد را صریح و روشن تعریف کنید و آن گاه پیش به سوی عمل.
مرکز مشاوره دیدار ( بالاتر از میدان ولیعصر، نرسیده به میدان فاطمی، ساختمان پرستو، 88893258 )
http://t.me/clinicdeedar
www.clinicdeedar.com