نخستین گام برای اجرای موفقیت آمیز همه نظریه های مشاوره آن است می کنند که رابطه ی خوبی بین کودک و مشاور پدید آید، یعنی کودک احساس کند که مشاور میخواهد مشکل او را حل کند. شروع فرایند ایجاد چنین رابطه ای در این نکته نهفته است که مشاور نیز یک فرد و دارای احساس انسانی است. صمیمیت، گرمی، ابراز علاقه، توجه و همدلی ویژگی های کلیدی هستند که همه ی مشاوران موفق از آنها برخوردارند. در نظر کودکان، شخصی با چنین ویژگی ها به حرف آنان و نظرشان گوش می دهدو آنان را درک می کند. کودکان، مشاوران کارآمد را افرادی دلسوز، حامی و بی آزار که از آنان طرفداری میکنند، می دانند. منظور از طرفداری از آنان، آن است که حتی از بهترین دوستانشان نیز به کودکان نزدیک تر و بیشتر از آنان حمایت می کنند.البته، نقش طرفدار و حامی کودک را ایفا کردن یا به عهده گرفتن به ان معنا نیست که مشاور باید از ایجاد تعادل همدلی – انصاف که لازمه مشاوره ای موفقیت آمیز است، طفره برود. مشاوران کارآمد همچنین قادرند تعادلی سالم را بین فعالیت های << بزرگسال_بزرگسال>> و << والدین_کودک>> در جلسه ی مشاوره به وجود آورند.
فعالیت های <<بزگسال_بزرگسال>> شامل بخشهای حل مسئله و تصمیم گیری فرایند مشاوره است؛ و فعالیت های <<والدین_کودک>> نیز شامل بخش های مهرورزی یا کارهای تربیتی و برقراری رابطه است که باید در مشاوره مدنظر قرارگیرند. سرانجام، مشاور باید تا جای ممکن گزینه های زیادی را در اختیار کودک قرار دهد تا او بتواند آزادی را که به زعم او با آمدن به جلسه مشاوره از دست داده است، دوباره به دست آورد.
دومین گام آن است که دفتر کار مشاور باید برای کودک محلی راحت، دنج و بی خطر به نظر برسد. کودکان امنیت را در سازگاری، حدومرز و چیزهایی که در نظرشان مانوس و قالبی (کلیشه ای) است، جستجو می کنند. جلسات مشاوره باید به طور منظم در ساعت ها و روزهای مشابه و مشخصی برنامه ریزی شود. وقتی که برای مشاوره با کودک، در نظر گرفته می شود. وقتی است که به کودک اختصاص داده شده و نباید با تلفن زدن با در زدن پشت در اتاق مشاوره مزاحمتی ایجاد شود. کودکان را نباید در موعد مقرر که برای جلسه مشاوره در نظر شده است منتظر گذاشت.توجه به این جزئیات در زمانبندی جلسات مشاوره باعث میشود که کودک احساس ارزشمندی و اهمیت کند. محدودیت های رفتاری را باید از پیش مشخص یا تعیین و به طور منطقی بر اجرای آنها تأکید کرد: برای مثال، شن ها باید ریخت و پاش نشده و در جعبه مخصوص شن قرار داده شده باشند؛ یعنی در پایان بازی با شن باید همه آنها را از کف اتاق جمع کرد و دوباره در جعبه ریخت.
رفتارهای نادرست را به خوبی می توان دوباره جهت دهی کرد و به سمت رفتارهای مطلوب سوق داده برای مثال، به کودک می توان فهماند که نباید به دیگران مشت بزند، بلکه کیسه بوکس برای ضربه زدن است.
سوم، کودکان نیاز دارند که بفهمند مشاوره چیست و چه انتظاری می توانند از آن داشته باشند، بعضی مشاوران ترجیح می دهند با چند دقیقه صحبت های کلی در همان جلسه نخست، اضطراب و نگرانی کودک را از بین ببرند. پس از معرفی های اولیه، مشاور می تواند صحبت خود را درباره خانه، مدرسه دوستان، سرگرمی ها یا دیگر علایق کودک شروع کند. برای کودکانی که حرف نمی زنند یا خیلی مضطرب هستند، نخستین جلسه یا دو جلسه نخست را می توان به صورت بازی درمانی برگزار کرد. مشاور می تواند به تدریج رابطه ای خوب با کودک برقرار کند، ضمن آنکه با این روش ها چیزهایی نیز درباره دنیای کودک می اموزد، عده ای دیگر از مشاوران ترجیح می دهند در همان جلسه نخست مستقیما به مشکل کودک بپردازند: «دوست داری بگی مشکلت چی بوده که اینجا اومدی؟، یک مشاور ممکن است ترجیح دهد در جلسه نخست فرایند مشاوره و انتظارات مشاور را توضیح دهد گفتگوی زیر نمونه ای است از آنچه چه بین یک مشاور و کودک در مدرسه راهنمایی گذشته است:
مشاور میدانی مشاوره چیست؟
کودک: نه. (اگر کودک پاسخ مثبت دهد، مشاور می تواند سؤال کند انظرت را درباره مشاوره بگو»)
مشاور: خوب، برای بیشتر ما در طول زندگی مان چیزهایی اتفاق می افتد که ما را نگران یا مضطرب می کند، چیزهایی که دوست داریم آنها را با کسی در میان بگذاریم. مشکلی که نگرانمان کرده می تواند مربوط به مدرسه باشد، مثلا دانش آموزی در کلاس یا معلم مان باعث رنجش ما شده است؛ مشکل ممکن است مربوط به خانه یا رابطه ما با برادرها یا خواهرهایمان باشد، یا شاید فکر می کنیم پدر و مادر احساس ما را درست نمی فهمند. مشکل ممکن است این باشد که نمی توانیم دوست خوبی پیدا کنیم یا احساس یا فکری داریم که می بینیم بهتر است درباره اش با کسی دیگر صحبت کنیم. مشاور کسی است که به حرف های کسی که نزد او می آید، گوش می دهد تا مشکل او را از بین این چیزها پیدا کند. مشاور میکوشد با خود آن شخص راههایی را پیدا کنند تا این نگرانی های او برطرف شود. حالا، کاری که تو باید بکنی آن است که بگویی چه چیزی تو را آزار می دهد. و وظيفة من این است که به دقت به حرف های تو گوش دهم و کمکت کنم تا راه حل این مشکلات را پیدا کنی. این صحبت های مشاور برای کودکان زیر 7 سال بیش از حد طولانی و مفصل هستند. مشاوران برای آنکه به کودک توضیح دهند که مشاوره چیست باید صحبت هایشان کوتاه و موجز و متناسب با سطح رشد کودک باشد.
برای کودکانی که دیگران آنان را برای مشاوره ارجاع داده اند، مشاور می تواند صحبت خود را اینطور شروع کند که: معلمت امروز به من گفته که پیش از اینکه اینجا بیابی از چیزی نگران و در رنج بودی و دوست داری درباره ی آن با من صحبت کنی. یا این جمله را به کاربرد: «آقای مدیر به من گفت که تو آخرش به خودت آسیب خواهی زد. و منتظر شود تا کودک در ادامه بگوید که مشکلش چیست.
در مثال نخست، مشاور به کودک اطلاع می دهد که از مشکل او خبر دارد و آماده است تا درباره ی آن صحبت کنند. در مثال دوم، مشاور این قدر صریح و رو باز صحبت نمی کند، صبحبتش سازمان یافته نیست و می گذارد تا کودک مشکل خودش را توضیح دهد که ممکن است همان مشکل ان ارجاع داده شده است یا مشکلی دیگر در کار باشد. شاید بهتر باشد مشاوره پیش از آنکه تصمیم بگیرد از کدام روش برای شروع صحبت استفاده گنده سن کودک، وضعیت فرهنگی ورشد شناختی، اجتماعی، عاطفی و نیز مشکل کنونی او را مدنظر قرار دهد. هر چه کودک از نظر رشد و سن تقویمی خردسال تر و مشکل او خاص تر باشد، احتمال اینکه به شیوه ی سازمان یافته راحت تر پاسخ دهد، بیشتر خواهد بود.
کارلسون (۱۹۹۰) همچنین معتقد بود برای بچه هایی که دیگران آنها را ارجاع داده اند لازم است مشاور رابه زبانی تعریف کرد که بتوانند آن را درک کنند. برای مثال، مشاور می تواند به این قبیل کودکان بگوید: مشاوره فرصتی است که در آن تو می توانی درباره آنچه باعث اذیت و آزارت شده با من صحبت کنی و می توانیم درباره کارهایی صحبت کنیم که لازم است انجام دهیم تا اوضاع رو به راه و مثل اول شود.
کودکان باید بدانند چقدر از آنچه در طی مشاوره بر زبان می آورند، محرمانه باقی می چیزهایی برملا می شود. قانون، مشاوران را موظف کرده است که در صورت مواجهه با نشانه هایی حاکی از موارد زیر آنها را گزارش کنند: فکر کشتن دیگران یا خودکشی، سوء استفاده جنسی یا جسمانی از کودک و بی مهری یا بی توجهی نسبت به کودک. مشاور همچنین می تواند هرگونه اطلاعاتی را که درمان جواجازه ی افشای آن را میدهد، گزارش کند. مشاوران باید به کودکان اطمینان دهند که گفته های آنان محرمانه خواهد ماند. در واقع، آنان باید به کودک این طور بگویند: «آنچه میگویی فقط بین من و تو می ماند مگر آنکه من مجبور شوم از آسیب و صدمه رسیدن به کسی جلوگیری کنم. من درباره آنچه تو به من می گویی چیزی به دیگران نخواهم گفت، مگر آنکه تو قبلا اجازه این کار را بدهی.
ملاحظاتی که در جلسه نخست مصاحبه باید مدنظر داشت
مهمترین وظیفه مشاور آن است که بین دنیای کودک و دفتر مشاوره رابطه و پلی برقرار کند. مشاوران مهربان، صمیمی و خاطر جمع که به خوبی کنترل اوضاع را در دست دارند، به کودکان کمک می کنند تا در محیط جدید و نامانوس مشاوره احساس امنیت و آرامش کنند. مشاور می تواند صحبت خود را با این و شروع کند: «دوست داری با چه نام صدایت بزنم؟، فعالیت های سرگرم کننده نیز می تواند برای شروع آرامش بخش در جلسه نخست مفید باشد. با کودکی که نگران جداشدن از پدر یا مادرش است میتوان در جلسه نخست در حضور والدینش مشاوره را برگزار کرد. تعارف کردن یک غذای سبک، خواندن یک داستان جالب و سرگرم شدن به یک بازی از راه های خوبی است که می توان با کودک رابطه برقرار کرد. پدر و مادر کودک نیز می توانند در همه این کارهای اولیه حضور داشته باشند، ممکن است والدین به کودک سفارش کرده باشند که با بیگانه ها صحبت نکند؛ در این موارد، والدین باید به کودک اطمینان دهند که می تواند به مشاور اعتماد و با او صحبت کند. اگر والدین مخالف مشاوره باشند، کودکان در صورت شرکت در مشاوره و همکاری با مشاور احساس ناسپاسی و عهدشکنی خواهند کرد. در این قبیل کودکان باید این اطمینان را به وجود آورد که همکاری با مشاور به نفع آنها و در واقع برایشان لازم است.
کودکان از چند جهت با بزرگترها تفاوت دارند و این تفاوت ها می تواند بر روند مشاوره و درمان تاثیر بگذارد.
۱. کودکانی که از مهارت های تدافعی بزرگسالان هنوز بی بهره اند، خیلی زود و سریع به بازیهای خودجوش و آشکار متوسل می شوند.
٢. کودکان به شدت به خیالپردازی و ماجراهای خیالی علاقه مندند که همین تخیلات، افکار، احساسات و انتظاراتشان را منعکس و آشکار می کند.
٣. کودکانی که همچون بزرگسالان، مهارت های تفکر صوری، بینش با بصیرت و مهارت های کلامی ندارند، می کوشند با پیش کشیدن خیال ها رؤیاهایشان ارتباط برقرار کنند. وقتی مشاور مطمئن شد با کودک رابطه برقرار کرده است، او می تواند توجه خود را به رفتارها و سلوک کودک در جلسه مشاوره معطوف کند. وظیفه مشاور آن است که جو و فضای هر جلسه مشاوره را ارزشیابی کند. آیا جلسه شاد بود، شاد نبود، مطبوع بود یا معمولی، حساسیت برانگیز بود، سازنده و مفید بود؟ چه چیزی باعث شد تا جلسه مشاوره اینطور باشد؟ سپس، مشاوران باید به سراغ الگوهای رفتاری یا کارها و بازی های کودک بروند. کودکان بیش فعال و دارای اختلال نقص توجه، آشفتگی و رفتار تکانشی خود را بروز می دهند. برعکس، کودکان دارای وسواس فکری و عملی در رفتارها و بازی های خود به طرزی انعطاف ناپذیر و خشک عمل می کنند.
اسباب بازی هایی که کودک انتخاب می کند، منبع اطلاعاتی بسیار غنی دیگری برایمشاوران است. اسباب بازی ها را می توان بر اساس ویژگی های منفعلانه یا پرخاشگرانه، پسرانه یا دخترانه و سازنده یا مخرب طبقه بندی کرد. با این حال بسیاری از اسباب بازی ها خنثی هستند. دقت کنید کودک با هر اسباب بازی چکار می کند، مشاوران معمولا به دنبال موضوعات و الگوهایی در رفتار و بازی هستند تا در یابند انگیزه ای که باعث آن رفتارشان می شود، چیست. مهمتر از این موضوعات وانگیزه هایی که در جریان مشاوره آشکار می شود شدت بروز و نمایش این موضوعات و انگیزه ها در جلسات مشاوره است. انگیزه ها و سوژه های بازی های کودکان دمدمی مزاج یا دچار اختلال، متغیرتر و غیرقابل اعتمادتر است.
هر چه مشاوران در انعکاس معانی، احساسات و رفتارهایی که در طول مشاوره ابراز می شود دقیق تر باشند، کودکان توجه بیشتری به اعمال خویش معطوف می کنند و با خودنگری بیشتر به درک عمیق تر علل رفتارها و انگیزه هایشان در زندگی نایل می آیند. در زیر الگویی شش مرحله ای برای مشاوره ارائه شده است. در این نوع مشاوره الگوی مشاوره عمومی یا تلفیقی از مشاوره و بازی درمانی برای کودکان است. سعی شده تا ضمن آنکه مشاور به دقت به صحبت های درمان جو گوش می دهد، چگونگی ترسیم واقعیت با شیوة ی شخص مدار به بهترین وجه توام شود.
الگویی کلی برای مشاوره
مرحله 1. تعیین مشکل با گوش دادن دقیق به درمان جو.
شیوه ای که مشاور به صحبت های کودک گوش می دهد، عاملی مهم در برقراری رابطه و ایجاد تفاهم با اوست. بهترین راه برای آنکه کودک را به صحبت وادار کنید، آن است که با رویی گشاده و قیافه ای حاکی از آرامش خیال در مقابل کودک قرار گیرید. اغلب بهتر است برای مصاحبه مدت زمانی را معین کنید که می تواند بر حسب حوصله کودک (فراخنای توجه او) متغیر باشد. می توانید این طور شروع کنید: خوب، مریم امروز ۲۰ دقیقه وقت داریم تا درباره ی هر چه که دوست داری بحث و گفتگو کنیم. در واقع، در چند جلسه ۲۰ دقیقه ای می توان باب دوستی و تفاهم را با مریم گشود. انفرادی کردن فرایند مشاوره طوری که با هر کودکی که با او مشاوره می کنید، تناسب و سازگاری داشته باشد، بسیار مهم است.
وقتی کودکی شروع می کند درباره نگرانی یا مشکلی با شما صحبت کند، توجه به سه نکته اهمیت دارد: (۱) نگرانی او مشکلی است که تاکنون راه حلی برایش نیافته است، (۲) احساسش درباره آن مشکل و (۳) انتظارات او از آنچه مشاور باید برای حل آن مشکل انجام دهد. در واقع، مشاور باید نقش یک دانش آموز یا شاگرد را به خود بگیرد و بگذارد کودک این سه موضوع را به او توضیح دهد، زیرا افراد وقتی چیزی را به شخصی دیگر آموزش می دهند، خودشان بهتر آن را فرا می گیرند. مشاوران وظیفه دارند ضمن آنکه درمانجویان مطلب خود را توضیح می دهند، به آنان بفهمانندکه حرف آنها را شنیده و درک کرده اند.
مرحله 2. روشن کردن انتظارات کودک.
مشاوران همچنین باید کودکان را توجیه کنند که آیا قادرند انتظارات آنان را از مشاوره برآورده کنند یا نه. درست نیست مشاور، مثلا انتظاری را که نمی تواند برآورده سازد، در کودک به وجود آورد بلکه مشاوران موظفند به کودکان و والدین آنها توضیح دهند که چه کاری از عهده ی آنان برمی آید و بر عهده ی خود آنان بگذارند که آیا می خواهند خدمات مشاوره ای را که او قادر است دهد، قبول کنند یا مایلند نزد مشاوری با تخصص دیگر بروند. اگر مراجعان خدمات ارائه شده را برای رفع نیازهایشان کافی و مناسب ندیدند،
مشاور می تواند راههای دیگر را درباره اینکه کجا و چگونه کودک می توانداز خدمات لازم برخوردار شود، با خانواده اش در میان بگذارد.
مرحله 3. بررسی اقدامات قبلی که برای حل مشکل کودک صورت گرفته است.
هنگام بررسی اقدامات قبلی که برای حل مشکل کودک صورت گرفته است، به خاطر داشته باشید که سوال های باز عموما بهترین پاسخ ها را در پی دارند. سؤال های بسته که پاسخ های تک کلمه ای همچون بله، نه، و ممکن است را به دنبال دارد کار مشاور را بسیار دشوارتر می سازد. این نکته تأکید شده است که در رویکردهای گوناگون برای مشاوره باید از پرخاشگری های طاقت فرسا و سنگین پرهیز و در عوض بر یک رشته سؤالات تمرکز کرد. اغلب، جملات خبری از جملات پرسشی نتیجه بخش تر هستند. استفاده از این گونه جملات درمان جو را قادر می سازد که خود را با سرعت و جهت مصاحبه همگام سازد. برای مثال، سؤال «برای حل مشکلت چکار کرده ای؟» پرسش خوبی نیست و در عوض می توان گفت: اگر آماده ای، در شروع کار ببینیم تا به حال برای حل مشکلت چه کارهایی کرده ای.
بهتر است از کودک، اگر نوشتن می داند، بخواهیم فهرستی از کارهایی را که برای حل مشکل خود انجام داده است بنویسد؛ و اگر کودک قادر به نوشتن نیست، می تواند پاسخ های خود را به مشاور دیکته کند. تهیه فهرست وقتی حایز اهمیت می شود که بخواهیم کودک متعهد شود دیگر رفتارها و کارهایی را که به حل مشکلش کمک نمی کند، انجام ندهد. گاهی مفید است پاداش ها و امتیازات احتمالی را که کودک با انجام ندادن رفتارهای غیردلخواه و غير مفید خواهد گرفت، به او گوشزد کنیم. وقتی امتیازات مثبت و منفی هر دو را به او گوشزد کنیم، کودک سریع تر به تغییر رفتارش مبادرت خواهد کرد.
مرحله 4. جستجوی راه های جدیدی که می توان برای حل مشکل کودک در پیش گرفت.
در مرحله بعد در طی یک جلسة باید به دنبال جرقه های فکری یا فکرهای بکر بود. در این جلسه مشاور کودک را تشویق می کند تا جای ممکن به دنبال راه های دیگر حل مسئله باشد. وقتی تهیه فهرست را گوناگون تمام شد، نوبت قضاوت در مورد هر یک از راه حل ها خواهد رسید؛ در این مرحله ی نخست راه حل های بیشتر یا به سخن دیگر، کمیت از کیفیت مهم تر است. توصیه می شود مشاوران روی یک برگ کاغذ دایره هایی خالی را ترسیم کنند و اجازه دهند کودک هردایره را با یک راه حل با ایده جدید پر کند. اگر ذهن کودک به اصطلاح قفل شده است و ایده جدیدی به نظرش نمی رسد، مشاور می تواند با ارائه دو ایده و پرکردن دو دایره کودک را تشویق به فکر کردن کند. بدین ترتیب، مشاور کودک را ترغیب می کند با انتخاب یکی از دو پیشنهادش در فرایند حل مسئله همکاری و مشارکت کند. به نظر می رسد کودکان در اجرای طرح و برنامه ای که خودشان یا با کمک دیگری تنظیم کرده اند، نهایت همکاری را می کنند. برای مثال، اگر برنامه آن است که کودک مهارتی جدید، نظیر جرات آموزی، مطالعه مؤثر یا طريقه ی دوستیابی را فرا گیرد، می توان جلسه ی مشاوره را به آموزش و تمرین ایفای نقش اختصاص داد. پس از آنکه فهرست فکرهای بکر یا راه حل های مشکل تکمیل شد، از کودک خواسته می شود هر راه حل را با توجه به موفقیت قابل انتظارش و کمکی که برای دستیابی به آن هدف نیاز دارد، ارزشیابی کند.
مرحله 5. گرفتن تعهد از کودک برای اجرای یکی از راه حل های پیشنهاد شده.
متعهدکردن کودک برای آزمایش و اجرای طرح و برنامه ای جدید ممکن است بسیار دشوار باشد. کودکان باید در نخستین اقدام خود به موفقیت دست یابند، زیرا هرگونه ناکامی در حل مشکل می تواند آنان را برای کوشش های بعدی کاملا دلسرد و مأیوس کند. پیشنهاد ما آن است که کودک در نخستین اقدام، هدفهایی دست نیافتنی را برای خود تعیین نکند؛ اقدام نخست باید موفقیت آمیز باشد. اگر از کودکان بخواهیم نتایج طرح و برنامه خود را به مشاور گزارش دهند، کودکان در اجرای آنچه از آنان خواسته شده است، بهتر عمل می کنند. اگر طرح پیشنهاد شده عملی نباشد، مشاور به کودک کمک می کند طرح هایی جدید تهیه کند تا زمانی که کودک در آنچه از او خواسته می شود موفق عمل کند. چنانچه در طرح های در نظر گرفته شده هدف هایی برای هر روز یا هر هفته پیش بینی می شود و کودک نیز در رسیدن به این هدف ها موفق عمل می کند، مشاور می تواند از یک برنامه تقویت نیز استفاده کند.
مرحله 6. پایان دادن به جلسه مصاحبه.
یک راه خوب برای پایان دادن به جلسه مصاحبه آن است که از کودک بخواهیم آنچه را در طول جلسه مورد بحث قرار گرفته است، خلاصه یا مرور کند؛ برای مثال، خلاصه می تواند شامل اینها باشد: چه پیشرفتی صورت گرفته و چه طرح و برنامه ای تهیه شده است. هنگامی که جلسه گفتگو به بن بست می رسد و کودک فکری به ذهنش نمی رسد، می توان او را تشویق کرد به خلاصه کردن مطالب جلسه بپردازد، از آنجا که به نظر می رسد این فرایند ایده ها و افکار جدیدی را در ذهن کودک برانگیزد، باید در پایان مصاحبه فقط دو تا چهار دقیقه به خلاصه کردن موضوعات مورد گفتگو اختصاص یابد. همچنین توصیه میکنیم از کودک بخواهید در شروع هر جلسه مصاحبه، صحبت های جلسه قبلی مشاوره را خلاصه کند. این درخواست های مشاور برای خلاصه کردن، به کودکان می آموزد در طول جلسه به صحبت ها توجه کنند و در بین جلسات، طرح های مشاوره را مرور کنند؛ همچنین می تواند حکم یک امتحان شفاهی را داشته باشد، بدون ترس از یک نمره منفی. این خلاصه کردن ها به مشاوران نیز کمک می کند تا نتیجه و اثربخشی کار خویش را ارزشیابی کنند. سرانجام، مشاور و کودک طرح هایی را برای جلسه ی بعدی مشاوره تادارک می بینند یا در صورت پایان یافتن مشاوره، برای نحوه ی حفظ و تداوم نتیجه های به دست آمده برنامه ریزی می کنند.