داشتن رابطه احساسی
هرچند در ادبیات و روزنامه واژه ی عشق خیلی آسان و ساده بکار می رود اما در روانشناسی این چنین نیست و با احتیاط بیشتری از آن استفاده می شود. روانشناسان، نزدیکی انسانها تا حد دوست داشتن را سالم،بجا و لازم می دانند و روند بالاتر از دوست داشتن که به عشق ورزی می رسد را هیجانی ناسالم و آسیب زا برای دو طرف تشخیص می دهند و آن را نتیجه ی شخصیت آسیب دیده و ناسالم ارزیابی می کنند. حال اگر می خواهید با کسی به نزدیکترین روابط احساسی و عاطفی برسید در صورتی که فرد آمادگی پذیرش شما را داشته باشد یا دست کم منعی در پذیرش شما احساس نکند بین شما به تناسب پیشرفت روابط و با پشت سر گذاشتن درست این مراحل نزدیکی پدید خواهد آمد:
1- آرامش
نخستین گام در ایجاد نزدیکی آن گاهی است که دیگری در کنار شما احساس آرامش کند پس برای نزدیک ساختن دیگران کاری بکنید که آن فرد در کنار شما یا در حضور و بودن شما احساس تنش ننماید. در بسیاری از موارد زن و شوهرها پیوسته از هم ایراد گرفته، انتقاد کرده، قهر کرده، خشونت نشان داده یا به هم توهین میکنند که در اینگونه موارد بودن در کنار هم گذشته از آنکه به آنان آرامش نمی دهد بلکه تنش هم میدهد.
2- امنیت
برای نزدیک شدن دو نفر دستیابی به احساس امنیت ضروری است.برای ایجاد و پیدایش این احساس از هر رفتار،گفتار و حرکتی که فرد را دچار احساس نا امنی کند دوری کنید تا امکان دسترسی به مرحله ی سوم یعنی وابستگی فراهم شود. همیشه حریم افراد را رعایت کنید و نشان دهید که از سوی شما هیچگاه آسیب مالی،جانی،روانی،اجتماعی،خانوادگی به آنها وارد نخواهد شد و از آن گذشته نشان دهید اگر از شما کاری مثبت و یا کاری که باعث شادی،رشد و موفقیت شود برآید از آن رویگردان نخواهید بود. در مورد زن و شوهرها این مسئله بیشتر اهمیت دارد مثلا خانمی که خانه دار است و از نظر مالی به همسرش وابسته است احتمال احساس عدم امنیت مالی در او افزایش می یابد. به هر حال اگر قصد دارید که دوست داشتنی باشید و یا در دوست داشتن موفق شوید و به نتیجه برسید باید فرد مورد نظر در کنار شما احساس امنیت همه جانبه کند. پنهان کاری، مخفی کاری و اینگونه کارها نتیجه اش دوری است. یک احساس امنیت آنگاه به دست می آید گه زن و شوهر بدون نگرانی و دغدغه و به راحتی به یکدیگر وکالت نامه تام الاختیار همه جانبه داده و گذشته از آنکه نگران مورد سوء استفاده واقع شدن نباشند این اطمینان را داشته باشند که با واگذاری اختیاراتشان به آن دیگری او به منافعشان بیش از خودش توجه خواهد داشت.
3-وابستگی
هرگاه کسی از فاز ا(آرامش) و فاز2 (ایمنی) گذشت، یعنی در کنار دیگری احساس آرامش و ایمنی نمود خود به خود به او وابسته می شود. این نیاز و رفتار تا جایی لازم و بهنجار خواهد بود که نیاز بودن با او بیمارگونه و ناسالم نباشد یعنی به رشد و شکوفایی و احساس مطلوب روانی اش بیانجامد ولی به استقلال و فعالیت های لازم و سازنده ی او آسیب وارد نکند وحتی اگر یکی از طرفین به هر شکلی حضور نداشت این وضعیت مانع ادامه زندگی دیگری نشود.
4- دوست داشتن
اگر فردی بتواند سه مرحله ی نخست را پشت سر بگذارد به بهترین ارتباط انسانی که دوست داشتن است، دست خواهد یافت. دوست داشتن مجموعه ای است از علاقه + اطمینان و امنیت + احترام + جذابیت + هیجان مثبت + شعور، درک، آگاهی و شناخت.
5- وابستگی شدید
مرحله پنجم یعنی وابستگی شدید حالتی بیمارگونه است که آسیب زا بوده و از رشد و شکوفایی و بالندگی جلوگیری می کند. در این مرحله فرد استقلال عاطفی اش را از دست می دهد و روحیه، هیجان و موقعیت روانی اش به چگونگی برخورد دیگری با او بستگی خواهد داشت.
6- عشق ورزی
عشق به معنای دگرخواهی و احساس مثبت انسانی است. عشق با مفهوم عامیانه رفتاری نابالغ است که بیشتر در کاستی ها و کمبودهای عاطفی، احساسی و جنسی پایه دارد و در صورت گسترش برای سلامت فرد زیان بار خواهد بود و نشانه ای است بدخیم.
مرکز مشاوره دیدار 02188893258
www. clinicdeedar.com
http://t.me/clinicdeedar