با استفاده از روش منصفانه می توان بسیاری از مباحثات و اختلافات میان بچه ها را فیصله بخشید.
برایان، پنج ساله، می خواست نیم ساعت باقی مانده تا شام را با جان، برادر ۱۰ ساله اش بازی کند اما جان که علاقه ای به این بازی نداشت ترجیح می داد که نیم ساعت مانده تا شام را تنها و ساکت در گوشه ای بنشیند. بحث بالا گرفت. در این موقع پدر برای حل اختلاف پا در میانی کرد و با راهنمایی او دو برادر توافق کردند که ۱۵ دقیقه بازی و ۱۵ دقیقه استراحت کنند.
آون و اندی، هر دو هفت ساله، دوستان خوب یکدیگر بودند، و با این حال نوبت بازی که می رسید با هم اختلاف پیدا می کردند. بگو و مگو می کردند و وقت بازی بیهوده از دست می رفت. به پیشنهاد مادر آون، بچه ها نشستند و هر کدام فهرستی از بازیهای مورد علاقه شان را تهیه کردند تا بتوانند با رجوع به آن در باره انتخاب بازی تصمیم بگیرند. با استفاده از این روش، مشکل انتخاب بازی فروکش کرد و فرصت بازی بیشتر شد.
اريك، جیمی، و ریکی، بر سر انتخاب نوع بازیها توافق داشتند، اما مشکل آنها این بود که نمی دانستند با کدام بازی شروع کنند. مرتب جر و بحث می کردند که با کدام بازی شروع کنند. پدر اريك پیشنهاد کرد که برای انتخاب نخستین بازی از قرعه کشی استفاده کنند.
قرار شد سه شماره ۱، ۲ و ۳ را روی کاغذ بنویسند و بعد هر کدام بدون نگاه کردن کاغذی را بردارند. هر کس که نمره 1 را برداشته نخستین بازی را شروع می کند و هر کس که نمره ۲ دومین بازی را مشخص می کرد و الی آخر.
کارن، بر ندا، و رودا، در حیاط گر گم به هوا بازی می کردند که صدای فریاد کارن بلند شد: «جر زن. گفتم صبر کن، جر می زنی.» کارن در حالی که به بر ندا اشاره می کرد گفت: هر طور که بخواهد می تواند بازی کند.»
پدرش پرسید: «آیا قبلا در باره مقررات بازی توافق کرده اید؟ کارن جواب داد: «نه نکردیم .»
خوب، شاید گرفتاری سر همین است. بهتر نیست قبل از بازی يك دقيقه بنشینید و در باره مقررات بازی تصمیم بگیرید؟
گرفتاری به همین جا خاتمه یافت.
گاهی اوقات می توانید با پیشنهاد انتخاب به حل اختلافات بچه ها کمک کنید. ببینم، می توانید خودتان مسئله را حل کنید یا اینکه از بازی خسته شده اید؟»
<<خودتان درباره تماشای برنامه تلویزیون توافق می کنید، یا این تلویزیون را خاموش کنم. »
می توانید، با چند کلمه آموزنده، بچه ها را در حل اختلافاتشان كمك کنید.
يك دقیقه صبر کن، ببینم حق با کیست؟ بيا راهی برایش پیدا کنیم.»
گاهی اوقات بچه ها می گویند: «خیلی خوب دفعه بعد این کار را می کنیم.» اما بار دیگر که می رسد و بگو و مگو شروع می شود، قولشان را فراموش می کنند. برای رفع گرفتاری از آنها بخواهید موقعیتی را که به اختلاف انجامیده تکرار کنند و این بار از کلمات درست و حساب شده برای حل اختلافاتشان استفاده نمایند. با این سیاست، امکان تکرار رفتار ناخوشایند به حداقل میرسد.
به اعتقاد بعضی از روانشناساسان ، پدر و مادر برای حل اختلاف میان بچه ها نباید مداخله کنند. منطق آنها هم این است که باید بگذاریم که خود بچه ها راه حلی برای مسایلشان پیدا کنند. نباید در اختلاف میان فرزندانمان دخالت کنیم و بدانیم که گاه بعضی از بچه ها با استادی صحنه را طوری میچینند که خود را مظلوم نشان دهند و خواهر یا برادرشان را پیش پدر یا مادر گناهکار جلوه دهند. بنا بر این، باید دقيقا بدانند که چه موقع دخالت آنها بجا و چه موقع نابجاست اگر بچه ها براستی از عهده حل مسائلشان به تنهایی و دخالت دیگران بر نیایند، (و فراموش نکنیم که بسیاری از بزرگترها هم نمی توانند مسائلشان را بطور منصفانه حل کنند) سئوال با مادر و یا ارائه پیشنهاد می تواند بچه ها را در پیدا کردن راه حلهای منصفانه کمک کند.
طرح سئوال
سئوال: ببینم، اگر شما پدر و مادر بودید و پسرتان به قولش وفا نمی کرد، چه می کردید؟ با این سیاست به کودکان می آموزید که از آنها انتظار رفتار منصفانه دارید. برای رسیدن به این مقصود راههای زیادی وجود دارد.
1- موضوع توافق را یادآوری کنید. بچه ها اغلب فراموش می کنند که چه قول و قراری گذاشته اند. به همین دلیل باید در وقت لزوم، موضوع را به آنها یادآور شوید مطلبی است که بخصوص در مورد نوجوانها که مشغله ذهنی زیاد دارند صدق می کند. وظیفه پدر و مادر است تا بدون عصبانیت موضوع را با فرزند خود در میان بگذارند:
<< فراموش نکنی که ظرف زباله را ببری.» و یا «لطفأ حوله خیس را روی بند پهن کن .»
2- از فرزندانتان بخواهید که شخصأ موضوع را به خود یادآور شوند. به آنها بگوئید که تکرار مکرر يك حرف را دوست ندارید. پیشنهاد کنید که با گذاشتن علامت و یا یادداشت کردن موضوع را به خود یادآور شوند.اما این سیاست هم بندرت مؤثر واقع می شود. بچه ها اغلب یادداشت را هم فراموش می کنند، با این حال بی تاثیر هم نیست.
3- پیگیری را فراموش نکنید. از فرزندانتان بپرسید که آیا قول و قرارشان را محترم شمرده اند؟ بجای یادآوری، بهتر است قول را از خود آنها بپرسید.
4- توافق را به اجرا بگذارید. اگر بچه ها روی حرفشان نایستادند، آنها را به رعایت قول و قرارشان مجبور کنید. این سیاست بیش مناسب بچه های کم سن و سال است.
آنتونی، ۵ ساله، کثیف و خیس از کودکستان به خانه آمد. مادرش میدانست او از حمام رفتن دل خوشی ندارد، پیشنهادی داد: «حالا حمام می روی یا ترجیح میدهی که يك ساعت بازی کنی و بعد بروی>>
و آنتونی جواب داد: «بعد از بازی می روم» | اما ساعت بازی که تمام شد، آنتونی از رفتن به حمام طفره می رفت. مادر : «آنتونی! قول و قرارمان چه بود؟» آنتونی: «بله میدانم. اما می خواهم دو ساعت بازی کنم.» مادر: «به نظر تو درست است؟» آنتونی «بله. » مادر: «یعنی می گویی درست است که آدم زیر قولش بزند؟ آنتونی «بله.» مادر: « به نظر تو درست است که منهم زیر قولم بزنم؟» آنتونی: «اما من که قول ندادم.»
مادر: « بسیار خوب؛ کافیست. وقت رفتن حمام است.» (و آنگاه | به آرامی آنتونی را برمی دارد و او را به حمام می برد.)
مادر با این طرز برخورد به پسرش تأکید می کند که باید بر قول و قرارش بایستد. اما وقتی آنتونی با استدلال از قولی که داده شانه خالی کند، مادر با تأكيد بر رعایت احترام به قول و قرار، او را به رعایت قولش مجبور می کند.
5- درصورت لزوم، در توافق بدست آمده تجدید نظر کنید. فرض کنیم شارون ۱۶ ساله بر خلاف قول و قرار قبلی، در ساعتی که تعیین شده به خانه نمی آید و بدون اطلاع، دیرتر از وقت تعیین شده به خانه مراجعت می کند. از او می پرسید که آیا قول و قرارمان همین بود و او می گوید نه، و معذرت خواهی می کند. اما، روز تعطیل آخر هفته، ماجرا دوباره تکرار می شود.
میتوانید به او بگوئید: «ببين، قولت را زیر پا می گذاری. قرار نبود که دیر بیایی و من و پدرت را نگران کنی. به همین دلیل فکر میکنم اگر بار دیگر دیرتر از زمانی که قول داده ای به خانه بیایی، باید جریمه اش را بپردازی. به نظر تو چه جریمه ای می تواند منطقی باشد؟» می توانید اگر خواستید، بدون طرح سئوال، مجازاتی برای دیر آمدنهای بعدی در نظر بگیرید.
البته بهتر است بجای مجازات، از جريمه منصفانه حرف بزنید. به گفته يك کودک ۸ ساله : «مجازات چیزی است که پدر و مادر برای بچه ها در نظر می گیرند، اما جریمه آن چیزی است که شما برای خود ایجاد می کنید. »
بچه ها معمولا به جریمه ای که برایشان تعیین می کنید رضایت میدهند و حرفی نمی زنند، اما باید حتی المقدور و تا جایی که می توانید، مجازاتی برای آنها در نظر بگیرید که متناسب با خطای آنها باشد. مثلا اگر شارون، بدون احساس مسئولیت، هم چنان به دیر آمدن ادامه دهد، مجازات او می تواند این باشد که مثلا یکی، دو هفته، حق شرکت در میهمانیهای فوق برنامه را نداشته باشد.
اگر از قبل، و پیش از آنکه فرزند شما قول و قرارش را فراموش کند، درباره مجازات زیر پا گذاشتن قول و قرار به توافق برسید، در وقت لزوم راحت تر می توانید او را به خاطر کاری که کرده، به قبول مجازات متقاعد سازید («قرار شد اگر سر قولت نایستی چه کنیم؟»). در این مواقع احساس گناه نکنید. بسیاری از والدین خیال می کنند که وقتی جریمه ای برای عمل خطای فرزندشان در نظر می گیرند در حق او ظلم کرده اند و به عبارتی دلشان به حال او می سوزد. اما توجه داشته باشید وقتی از قبل درباره ی عواقب عمل خطا و زیر پا گذاشتن قول و قرار با فرزندتان به توافق رسیده اید، او دانسته و با اطلاع از مجازاتی که انتظارش را می کشد، دست به کاری که نباید بزند، زده است.
_
سئوال: اگر فکر می کنید بحث در باره موضوعی ممکن است به مناقشه و جنجال بکشد، چه باید بکنید؟
گاه موضوعات بسیار حاد هستند. قبلا در باره اش بحث و بگو کرده اید و می بینید اگر موضوع را مجددا طرح کنید کار به جر و بحث و بگو و مگو کرده اید و می بینید اگر موضوع را مجددا طرح کنید کار به جر و بحث بیشتر خواهد انجامید، در این مواقع می توانید به فرزند خود نامه ای بنویسید و آن را روی میز یا تختخوابش بگذارید. مثلا:
بتی عزیزم
برایت نامه می نویسم زیرا به این نتیجه رسیده ام که با نوشتن نامه بهتر می توانم حرفم را با تو بزنم. لطفا فراموش مکن که من تو را دوست دارم و به سعادت تو علاقمند هستم. میدانم که زیر فشار هستی و میدانم که صحبت در باره نمرات امتحانی ات تنها بر ناراحتی های تو می افزاید. نمی خواهم که تو را ناراحت کرده باشم، بلکه می خواهم اگر که بتوانم به تو کمک کنم. می دانم که دوست داری بعد از اتمام دوران دبیرستان به کالج بروی و می بینم که نمرات دروست به آن اندازه که لازم است بالا نیست. البته من و پدرت می دانیم که تو دختر باهوشی هستی و احتیاجی به آوردن نمرات بالا نداری، اما مسئله رفتن به دانشگاه موضوع دیگری است. قبلا در این باره با هم صحبت کرده ایم. نمیدانم با نوشتن نامه به نتیجه می رسیم یا نه. دوست دارم موضوع را آنطور که تو فکر می کنی از زبانت بشنوم. نظرت چیست؟ تو را خیلی دوست دارم.
مادر
نوشتن نامه های صمیمانه و محبت آمیز، بخصوص زمانیکه بحث بر سر موضوعاتی میان پدر و مادر از یکسو و فرزند، از سوی دیگر بالا می گیرد، بسیار موثر واقع می شود.
ممکن است به این نتیجه برسید که بهترین راه برای حل مشکل موجود استفاده از كمك اشخاص ثالث است. می توانید از کسی که به او اطمینان دارید، و مثلا از یک روانشناس تخصصی کودک و نوجوان برای برخورد با موضوع راهنمایی بگیرید.
سوال : اگر احساس می کنید که نمی توانید راه حلی برای اختلاف پیدا کنید، چه می کنید؟
بخاطر داشته باشید که روش منصفانه به طرز برخورد شما برای فیصله بخشیدن به اختلافات خود با کودکانتان بستگی دارد، روش منصفانه هرگز به مفهوم رسیدن به يك فرمول مصالحه پنجاه، پنجاه نیست. ممکن است مجبور شوید در مواقعی از نظریه خود عدول کنید. ببینید آیا راه دیگری پیدا می کنید تا خواسته فرزند خود را برآورید. می توانید به آنها بگوئید که می خواهید رفتار منصفانه ای داشته باشید . می خواهید تا جایی که می توانید به آنها استقلال بدهید و با این حال هنوز خود را پدر یا مادر مسئول و متعهدی میدانید.
سئوال: آیا شما حق دارید قوانین یکطرفه وضع کنید؟
اگر قرار باشد پدر و مادر در هر زمینه ای با فرزند خود بحث کنند، کار به دشواری می کشد. در بسیاری از موارد می توانید و باید، از اختیارات خود استفاده کنید و تصمیم بگیرید. مثلا: «ساعت ۸ همه بچه ها باید بخوابند» و یا «باید در شستن ظرفها به من کمک کنید.» و یا دستور بدهید: «اسباب بازیهایت را جمع کن.» بچه ها معمولا، و بخصوص اگر دلیل قانع کننده ای داشته باشید، دستور شما را اطاعت خواهند کرد. اما اگر دلیل دستور تان را سئوال کردند باید با خونسردی و علاقه تمام به حرفهایشان گوش دهید و اگر اختلاف مهمی پیش آمد ، راه حلی منصفانه پیدا کنید.
با این حال می توانید بدون هرگونه توضیح اضافی، از فرزندان خود اطاعت بخواهید.
مثلا: «حالا فرصت بحث ندارم، بهتر است حرفم را گوش کنی.»
سئوال: اگر فرزند شما کاری کرد که او را مستحق مجازات دانستید و با این حال، قبلا در این باره به توافقی نرسیده اید چه می توانید بکنید؟ آیا حق دارید بدون توافق قبلی برای کار ناپسنده اش مجازاتی در نظر بگیرید؟
فرض کنیم پسر شش ساله خود را به خانه دوستش سامی می برید اما موقع خداحافظی که می رسد فرزند شما از آمدن به خانه اجتناب می کند. قبلا در این باره فکری نکرده اید و مثلا نگفته اید که هر وقت گفتم باید برگردی و اگر غرولند کر دی يك هفته حق رفتن به خانه سامی را نداری.» و با این حال نمی خواهید از کنار نافرمانی کودک خود بی تفاوت بگذرید.
قبل از هر چیز مطمئن شوید که کودک از خواسته شما آگاه است و می داند که چرا می خواهید به حرف شما گوش دهد. بعد از اوبپرسید: خوب بگو ببینم با این اخلاق بد تو چه باید بکنم؟ و آنگاه درباره ی رفتار ناپسندش تصمیمی بگیرید. بهتر است کاری کنید که کودک در مقام عذر خواهی قول دهد که من بعد از تکرار عملش خودداری خوام کرد. به نظر من می توانید به او بیاموزید تا خود سئوالی طرح کند. <<چگونه می توانم کار اشتباهم را جبران کنم؟» اگر كودك رفتار ناپسندش را تکرار کرد می توانید این بار برای او مجازاتی در نظر بگیرید. مثلا می توانید بگوئید که تا فلان روز حق رفتن به خانه سامی را ندارد. با این حال توصیه می کنم که این سیاست را زمانی به کار بگیرید که راههای مثبت را امتحان کرده اید و به نتیجه ای نرسیده است.
وقتی از بچه ها می خواهید در باره نتيجه منصفانه رفتار ناپسند خود نظر بدهند، آنها را به فکر کردن وادار می سازید و این به رشد اخلاقی آنها کمک می کند. در عین حال از مشکلات مجازاتهای تحمیلی پدر و مادر می کاهد. در بسیاری از موارد مجازات پدر و مادر می تواند به رو در رویی کودك با آنها و پرخاش کردن او منجر گردد؛ و چه بسا پس از تحمل مجازات، عمل خود را از نو تکرار کنند. در مورد بچه های کوچکتر، ممکن است مجبور باشید جریمه ای به آنها تحمیل کنید. مثلا می توانید آنها را برای چند دقیقه به اتاق خودشان بفرستید. بچه های کوچک هنوز توانایی جوابگویی و استدلال اخلاقی را ندارند اما چه بهتر کاری کنید که کودک به رفتار ناپسندش فکر کند. در صورت امکان کاری کنید که آنها از کرده ی خود نادم شده، برای رفتار ناپسندشان جریمه ای در نظر بگیرند. با این روش به بهتر شدن رفتار آنها کمک خواهید کرد.
در صورت موثر نبودن راهکارهای فوق به یک مشاور کودک در مرکز تخصصی کودک و نوجوان مراجعه نمایید.