ترس از ازدواج در مردان
آغاز ماجرا:
در این مرحله، او مسلما به شما علاقه مند نشده است و ناامیدانه تلاش میکند که شما را نیز به سوی خود بکشاند. برای موفقیت در این کار او درنگ را جایز نمی بیند. چه مدت آغاز ماجرا به طول خواهد انجامید، بستگی به مهارت بازاریابی او خواهد داشت و برداشت او از لحظه ی پذیرش تعهدی که راه بازگشت را به دنبال نداشته باشد.
معمولا:
1- او با علاقه ی فراوان به سوی شما می شتابد و احتمالا بیش از آن که شما به او علاقه ای نشان دهید، او به شما علاقه مند است.
2- در طول مدت کوتاهی، رفتار او مبین این نکته است که شما برای او ” خاص” هستید و او کوچکترین تردیدی در نزدیک شدن به شما ندارد و یا حداقل تردید ممکن را لمس کند.
3- او تاریخچه پر فراز و نشیبی با زنان مختلف دارد اما طوری رفتار می کند که انگار رفتارش با شما متفاوت خواهد بود و در صدد ازدواج با شماست.
4- او هر کاری که از دستش برآید برای تاثیر گذاشتن بر شما انجام می دهد: اگر پولدار است پولش را با ولخرجی خرج می کند، اگر استعداد خاصی دارد، آنها را به نمایش می گذارد اگر آدم حساسی است و عمیقا عاطفی است، احساسات خود را نمایان می سازد.
5- او بسیار لطمه پذیر به نظر می رسد و طوری رفتار می کند که انگار بیش از شما نیازمند این ارتباط است.
6- او به کمک کلمه ها یا مدرکهایی نشان میدهد که به دنبال یک رابطه ی پر مفهوم عمیق است نه رابطه ای سطحی.
7- او آمادگی آن را دارد که به هر نوع ایثار و فداکاری تن بدهد و در کنار شما باقی بماند و هرکاری که شما مایلید، انجام دهد، تمام نقشه های دیگر زندگیش را باطل سازد و هر فاصله ای را که شما مایل باشید، بپیماید.
8- او هر روز به شما تلفن می کند. اغلب اوقات فقط به دلیل سلام کردن و یا صدای شما را شنیدن.
9- او به راحتی در مورد «آینده» سخنوری مینماید و برای کارهایی که در کنار یکدیگر انجام خواهید داد، برنامه ریزی می کند و مرتبا ضمیر «ما» را بر زبان می آورد.
10- طوری رفتار می کند که انگار شما بالاترین تقدم زندگی او هستید.
11- او در مورد مباحث زنان حساسیت نشان می دهد و مردان دیگری را که بی فکر و نسبت به زنان نامهربان هستند، تحقیر می نماید.
12 – او هر کاری که از دستش برآید، انجام میدهد تا شما را متقاعد سازد که به او اعتماد کنید. و شما در نهایت به او اعتماد می کنید.
13 – او شما را متقاعد می سازد که تعهدی را بپذیرید «عاطفی یا جنسی».
اواسط ماجرا:
اواسط ماجرا از زمانی شروع می شود که به تغییر مشخصی در چگونگی نمایش قدرت به وقوع می پیوندد. حال او با موفقیت دوران بازاریابی را طی کرده و شما او را خریداری کرده اید. و او احساس می کند که شما انتظار تعهدی واقعی را دارید. برای نخستین بار در طول خلق این رابطه، او ناچار به رویارویی با مسئله خود خواهد بود. این مرحله معمولا با سردرگمی و شک و تردید همراه است. شما آنچه را که او می خواهد، در طبق اخلاص نهاده و تقدیمش می نمایید اما او به جای خوشحالی، احساس سرگردانی و استرس می کند. هر زمان که در کنار شماست، هجوم حملات اولیه فوبیای تعهد را لمس می کند. اغلب اوقات دليل این حالت را درک نمی کند و بنابراین سعی می کند که با استدلالهایش اضطراب خود را توجیه نماید و در نتیجه تلاش می کند که در شماعیب و نقصی بیابد. در پاره ای از روابط ترس مرد بسیار عمیق است و در چنین صورتی، این مرحله خیلی کوتاه خواهد بود و او بلافاصله به مرحله بعدی (اخر) حرکت خواهد کرد. در جایی دیگر این مرحله ادامه می یابد و این رابطه پردرد و رنج برای سال ها دوام می آورد.
معمولا:
1- به نظر می رسد که او در حال عقب نشینی است، انگار چیزی او را دچار ترس کرده است. احتمالا برای مدتی به شما تلفن نزند و با توجهی به شما نداشته باشد و غیره.
2- برخلاف زمانی که هدفهای او مشخص بود، اعمال و گفتار او، اکنون مملو از پیامهای چند پهلوست.
3- او به وضوح روشن می سازد که بخش های مهم و خاصی از زندگی او، مثل دوستان، خانواده یا کار «مناطق غیرقابل نفوذ» هستند و او شما را به یکی از آنها و یا هیچکدام از آنها را نمی دهد. او اغلب بهانه هایی غیرمعقول، برای این کار ارائه می کند.
4- او نگران وقایعی است که پای دوستان و خانواده شما به میان کشیده میشود و حاضر نیست که وقت زیادی را در کنار این افراد صرف نماید. انگار از آن وحشت دارد که کسی از این جمع واقعیت را در مورد او بداند و او از این کار احتراز می کند.
5- او با شما طوری رفتار می کند که انگار نقش مهمی را در زندگی اش بازی نمی کنید و میلیونها بهانه در این راه ارائه می دهد.
6- او برنامه ای را با کمال دقت طراحی می کند که کجا و چه وقت می تواند شما را ملاقات کند و همیشه وانمود می کند که کارهای واجب تری دارد. معمولا چنین واکنشی به چگونگی رابطه لطمه ی جبران ناپذیری وارد می کند.
7- او با تقاضاهای شما طوری برخورد می کند که انگار از زیاده خواهی هایتان به تنگ آمده است. او با ایما و اشاره به شما می فهماند که از زیاده خواهی خوشش نمی آید اگرچه این زیاده خواهی ها را مشخص نمیکند.
8- به نظر می رسد آنچه را که شما می گویید نمی شنود و روز به روز توجه او نسبت به خواسته های شما کمتر می شود.
9- او شما را به خاطر وفاداری تان، هوش و استعدادتان و سرسپردگیتان، پخت و پز ماهرانه تان و داشتن سایر ویژگی های یک همسر تحسین می کند اما همزمان با آن، احساس عدم رضایت میکند.
10- او همواره بهانه هایی برای ندیدن شما پیدا می کند. مثلا او «هرگز نمی تواند محل پارک مناسبی برای اتومبیلش در نزدیکی خانه شما پیدا کند»، «خانه شما خیلی دور است»، «او نسبت به گریه شما حساسیت دارد.» .
11- او از شما ایراد میگیرد و دلایلی ارائه میدهد که این رابطه به جایی نخواهد رسید. او شاید نقایص شما را به رختان بکشد و باعث دل شکستگی تان شود، بخصوص اگر خصوصیاتی داشته باشید که قادر به عوض کردنشان نیستید. مثلا: «من مطمئن نیستم که والدینم بتوانند یک عروس ایرلندی، ایتالیایی، سیاه، سفید، کلیمی، مسیحی، تندخو، کوتاه قد، بلندقد، مطلقه، میانسال، خیلی جوان، خیلی پولدار، خیلی فقير، را بپذیرند.» و یا شاید این بهانه ها را ذخیره کند و درست لحظه ای که به پایان ماجرا رسیده است شما را با این عبارت بمباران سازد. (این خصوصیات با نحوه رفتار شما ارتباطی ندارند و او در زمان آشنایی با شما از تمامی این ویژگیها آگاه بوده است.)
12- او احتمالا به طور غیرمستقیم شما را متوجه این امر سازد که با زنهای دیگری رابطه دارد. مثلا با نگاه کردن و یا فکر کردن و یا دیدن زنهای دیگر.(معمولا با زنی که در گذشته با او رابطه داشته است.)
13- اگر او به دیدار زن دیگری می رود، سعی می کند که دروغ بگوید و به شما اطمینان خاطر دهد که شما مهم ترین فرد زندگی او هستید.
14- به طور حتم او عمیقا سردرگم است و احتمالا در مقابل تهدید شما در جهت قطع این رابطه، قول دهد که خودش را عوض کند و یا حتی اشک بریزد.
15- با وجود آنچه که او می گوید، هرگز چیزی عوض نمی شود؛ او به این رابطه، فرصت پیشرفت نخواهد داد و در مورد آن هم حرف نخواهد زد.
پایان ماجرا:
بهترین جمع بندی از این مرحله، این عبارت است: فرد مبتلا به فوبيا در حال فرار است. مردی که در آغاز ماجرا می شناختید، ناپدید و رومئوی شما به آدم دیگری مبدل شده است. او به سختی درگیر این ماجرا شده بود و خودش هم از آن بخوبی آگاهی داشت. شاید در این ماجرا کمی احساسی سردرگمی کند، اما قویترین احساس او، میل به فرار است اگر تب آغاز ماجرا خیلی شدید بوده است، احتمالا این مرحله در عرض چند ساعتی فرا می رسد. در هر حال مردانی هستند که تلاش میکنند مسئولیت جدایی و از هم گسستن پیوند را به گردن زن بیفکنند. آنها معمولا این ماجرا را تا مرحله آخر خواهند کشاند، تا زن عملا وارد میدان شود.
معمولا:
1- واکنش او نسبت به شما کاملا عوض شده است و او نشانه های روشنی را نمایان می سازد که در حال ترک صحنه است.
2- او روز به روز وقت کمتری را با شما صرف می کند و خود را هم موظف به توضیح دادن نمی بیند.
3- او بر روی دو نکته تأکید فراوان میکند: قابل انعطاف بودن و فاصله گرفتن از یکدیگر.
4- او قرار ملاقات ها را به هم می زند و برنامه ریزی ها را عوض می کند.
5- بیشتر اوقات خلق و خوی او عوض می شود، اما هنوز هم تقصیر را به گردن و دیگری می اندازد؛ حتی ممکن است به شما بگوید، (تقصیر تو نیست.)
6- او هنوز شما را با گفتار خود و پیامهای چندجانبه خود دچار سردرگمی کند یک لحظه از شما ایراد می گیرد و طردتان می کند؛ لحظه دیگر دیوانه وار عاشق شماست و سراپای شما مورد تأیید اوست.
7- او او از نظر عاطفی شما را ترک می کند و تقصیر آن را به گردن کار، خستگی و یا بیماری می اندازد. او می گوید که اگر شما قدرت درک مشکلات دیگران را داشتید، مشکل او را نیز درک می کردید.
8- او از انجام هر قدمی که باعث بهتر شدن رابطه شود، احتراز می کند، حتی در مورد آن حرف نخواهد زد.
پایان تلخ:
در این مرحله، مرد تلاش می کند که در مورد خاتمه ماجرا با شما وارد بحث و گفتگو شود، اما به ندرت از چگونگی انجام این عمل آگاهی دارد. هر زمان که فرصتی به دست می آورد سعی میکند با روش های خاص خود زن را مقصر و مسئول این جدایی معرفی کند و حتی ممکن است دچار تردید و نوسان شود. چرا؟ زیرا که تصمیم او مبنی بر جدایی، مبين اضطراب و نگرانی اوست و از جانب دیگر شاید یکبار دیگر احساسات عشق و علاقه اش به جانب این زن غلیان یابد. این سردرگمی و عدم درک تجربه ای که لمس میکند، اغلب منجر به رفتاری عجیب و غریب می گردد و زن به این فکر می افتد که مرد در معرض نابودی و پریشانی است. او معمولا این ارتباط را با یکی از سه روش و یا ترکیبی از آنها به پایان می رساند.
معمولا:
1- او شما را با شروع یک جنگ و مرافعه و یا جرو بحث و یا انجام رفتاری شرم آور تحریک می کند.
2- کاملا عقب نشینی می کند و این رابطه به علت تضعیف و فرسایش نابود می شود.
3- او دیگر به شما تلفن نمی زند و جواب تلفن های شما را نمی دهد و به کلی و به نحوی عجیب و نابودکننده از زندگی شما ناپدید می شود.
مرکز مشاوره دیدار 02188893258
http://clinicdeedar
www.clinicdeedar.com