جان پی.هیل یکی از نخستین پژوهشگرانی که درباره ی نوجوانی زنان بررسی کرده، به این نتیجه رسیده است که روابط مادر و دختر، پس از نخستین عادت ماهیانه، به طور موقت، تیره می شود. در این دوره هم مادران و هم دختران کم تر یکدیگر را می پذیرند و روابط صمیمانه ی آنان دچار تزلزل می شود و مادر نفوذ کمتری بر دخترش دارد و اختلاف فراوانی بروز می کند. این ناآرامی در اغلب موارد موقت است به جز در مورد دخترانی که زودتر از زمان معین بالغ می شوند. هیل و همکاران دریافته اند که این اختلافات مادر و دختر، ممکن است تا مدتی پس از آغاز بلوغ ادامه یابد.
اگرچه دختران اختیاری بر دوره عادت ماهیانه خود ندارند، سن بلوغ دختر می تواند بر روی رفتار و واکنشهای مادر اثر بگذارد. دخترانی که زود بالغ می شوند و خارج از گروه همسالان خود قرار می گیرند، احساس می کنند که مورد پذیرش و تأیید مادرشان نیستند. عوامل مختلفی را می توان در احساس عدم همدلی مادر با دختر در بلوغ زودرس مؤثر شمرد. شاید مادر از دختر زود بالغ شده ی خود انتظار فردی بزرگسال را داشته باشد و مسئولیت بیشتری را از او بخواهد. دختر شاید ده ساله باشد؛ اما از آنجا که بزرگ تر به نظر می رسد، والدین و معلمان از او انتظار دارند که مانند بزرگسال رفتار کند. و یا شاید دختر دچار بلوغ زودرس بی اندازه تحت استرس و تنش قرار گیرد، زیرا نمی تواند راز خود را با دیگر دختران در میان بگذارد. او خود را خارج از گود می یابد و نارضایتی و استرس خویش را به مادر انتقال می دهد. مادر که به دلیل واقعی این رنج درونی پی نبرده است، با دختر خود همدلی نمی کند و تضاد و اختلافات بیشتری رخ می نماید. همچنین، دختر زود بالغ به جانب دخترها و پسرهای بزرگتر از خود گرایش دارد؛ اما بلوغ اجتماعي نوجوانان بزرگ تر را ندارد و احتمالا با
موقعیتی رویارو می شود که از عهده آن برنیاید. براساس پاره ای از پزوهشها زودبالغان اغلب گرایش به نادیده گرفتن ممنوعیتهایی دارند که مادرها برایشان تعیین کرده اند. آنان با جنگ و جدال در صدد گرفتن امتیازات نامناسب و نامعقول از پدر و مادر خود هستند. زمانی که دختری سیزده ساله می خواهد در مدرسه به فعالیت های شاگردان سالهای آخر دبیرستان بپیوندد، احساس غرور می کند و در عین حال، نگران این نقش تازه خود است. در هر حال، مادرها بایستی مصرانه و دخترانشان بخواهند که از گروه سنی خود خارج نشوند، دختری ده و یا پانزده ساله، هنوز آمادگی شرکت در فعالیت هیجده ساله ها را ندارد.
پذیرش خود
در پایان دوران بلوغ، دختر بایستی به ظاهر خود و احساساتش در مورد بدنش عادت کرده باشد. شاید دخترک از این که بدن مطلوبی ندارد، دچار ناامیدی می شود؛ اما فکر دیگری او را آرامش خواهد داد، اینکه بسیاری از دختران دیگر نیز دارای اندام مورد پسند نیستند. مادر در تشویق دختر به پذیرش درست از خود نقشی مهم بازی می کند. او، تنها با اظهار نظرهای مثبت در مورد هیکل و وزن دخترش و با نگاه کردن تحسین آمیز به او، وی را به ساختن تصویر ذهنی مناسب از خود کمک می کند. به خاطر دارید که چگونه در دوران کودکی فرزندانمان، عاشقانه به آنان می نگریستیم؟ اکنون نیز زمان آن رسیده است که آنان را از نگاههای عاشقانه خود محروم نسازیم، اکنون – با همان جوشهای صورت و مدل عجیب و غریب موها و بدنهای کم تحرک – بایستی به دخترانمان عشق بورزیم. دختر نوجوان بسیار نگران ظاهر خویش است و زمانی که مادر با ناامیدی و عدم تأیید به او می نگرد، دخترک معنی این نگاه را احساس می کند و هم اکنون او نیاز شدیدی به جمله های مثبت و نگاه پر ستایش مادرش دارد. مادران، گاه از دخترشان انتظار دارند که درست به اندازه دوران کودکی غذا بخورند و یا بخوابند. اما این نظر درستی نیست به خاطر می آورید که او در دوران کودکی خود، زمانی که تازه راه افتاده بود، چقدر میخوابید؟ و از آن زمان تاکنون چنین رشد سریعی نکرده بود و بدن او به غذا و خواب بیشتری نیاز دارد.
دخترها همچنین لازم است مفهوم زن شدن را هم به راحتی بپذیرند. من با دختر هایی گفت وگو کردم که به دردسر بزرگی افتاده بودند . به دلیل اعتياد، اخراج از مدرسه، و یا حاملگی – و اینها از جمله نوجوانانی بودند که به ندرت در دوران بلوغ خود، نکته مثبتی در مورد زنانگی خود شنیده بودند و در عوض، مادران آنان از آغاز بلوغشان، از ترس بارداری احتمالی شان، دچار وحشت توصیف ناپذیر شده بودند. این ترس به صورت خشم ظاهر می شد. این مادرها به جای استقبال، از این پدیده نوظهور و اینکه دخترشان مراحل رشد را می گذراند، با خصومت و خشم به آنان هشدار داده اند که از پسرهای جوان دوری کنند. من با دختران بی خانمانی که در پناهگاهی نگهداری می شدند، صحبت کردم. همه آنان می گفتند که پیش از آغاز عادت ماهیانه شان، هرگز با مادرشان در این مورد گفت و گویی نداشته اند و مادران از تغییرات جسمانی دخترانشان هیچ درک درستی نداشتند. شرح حال این دختران شبیه سرگذشت نسلهای قدیم بود که دختران با دیدن خون عادت ماهیانه تصور می کردند مرگ به سراغشان آمده است.
دختری شانزده ساله به من گفت: «زمانی که خونریزی ام شروع شد، خیلی ترسیده بودم. به خودم گفتم که در این مورد هرگز با مادرم حرف نخواهم زد. دختر عمویم یک بسته نوار بهداشتی برایم فرستاده بود؛ اما من نمی دانستم با آنها چه کنم. ناچار با مادرم صحبت کردم و او مرا راهنمایی کرد و سپس یادداشتی برایم نوشت: «تو اکنون زنی جوان هستی، مواظب رفتارت باش و نگذار به دردسر بیفتی!»
دختر دیگری گفت: «نخستین عادت ماهیانه ام وقتی اتفاق افتاد که سیزده ساله بودم. تنها چیزی که مادرم به من گفت، دوری کردن از پسرها بود، بدون آنکه دلایل خود را برایم شرح دهد. مادرم، به جای آنکه به من بگوید اکنون زنی جوان هستم و با پخته و بالغ شده ام، تنها به این نکته اشاره کرد: «تو دیگر نمی توانی در خانه کسی بخوابی.» من هیچ چیز نمی دانستم. کتابهایی در این زمینه خوانده بودم؛ اما هنوز خیلی خام بودم. مادرم بایستی برایم توضیح می داد.»
هر دوی این دختران در سن نوجوانی مادر شده اند.
آمادگی
گفت وگو با دخترانی که می دانستند مادرانشان آمادگی پاسخ دادن به هر پرسشی را دارند، چه امر متفاوتی بود. آنان پیوندی نزدیک با مادران خود احساس میکردند و می توانستند در مورد احساسات و واکنشهای خود آزادانه سخن بگویند. دسته ای از مادران می گفتند که در ضمن پیش کشیدن این موضوع با دخترانشان، کاملا راحت بوده اند. مادری به گفت وگوهای ممتد خود با دخترش اشاره کرد و گفت: «ما نخستین گفت وگویمان را پس از معاینه بدنی او در ده سالگی آغاز کردیم. ما در خانه تنها بودیم من نوارهای بهداشتی را به او نشان دادم و او پرسشهای فراوانی داشت: اگر این جریان در مدرسه اتفاق بیفتد، من چه کنم؟ چگونه از نوار بهداشتی استفاده کنم؟ آیا می توانم از «تامپون» استفاده کنم؟ ما در مورد آنچه در این دوره اتفاق می افتد، گفت وگو کردیم. اکنون یک سال و نیم از شروع گفت وگوی ما گذشته و هنوز عادت ماهیانه ی دخترم شروع نشده است؛ اما ما همچنان به گفت و گوهای خود ادامه می دهیم و من سعی می کنم پاسخگوی همه پرسشهای او باشم.»
دختر این زن در ده سالگی کاملا رشد کرده و سینه هایش بزرگ شده بودند. مادر او را با خود برای خریدن سینه بند به فروشگاه برد؛ اما با خود فکر کرد که به دلیل بزرگی سینه های دخترش سینه بند او را باید از قسمت زنانه بخرد. دخترک خجالت می کشید و به اصرار از مادرش می خواست که از همان بخش نوجوانان خرید کنند. مادر که همدلی لازم را با دخترش داشت، بی درنگ تسلیم شد. این نکته ای کوچک است؛ اما دختر نوجوان را غرق قدردانی و سپاسگزاری کرد. چنین گفت وگویی حتی اگر عاری از ظرافت و بسیار دیر انجام گیرد ، دختران برای این گفت و شنود و در میان گذاشتن احساس مادر ارزش قایل اند. بسیاری از ما گفت وگوهای ناشیانه را آغاز می کنیم و بعد با حیرت از خود می پرسیم چگونه به چنین موقعیتی رسیده ایم.
دختری گفت: مادرم کمی درباره اصول و مبانی مسائل جنسی برایم حرف زد و وقتی صحبتهایش تمام شد، من به او گفتم که در کلاس پنجم دبستان، اصول رابطه جنسی را به ما آموزش داده اند و مادرم گفت: “شوخی میکنی؛ وای که چقدر خودم را احمق حس میکنم!” و هردوی ما مدتی خندیدیم.
از دختر دیگری پرسیدم برای مادرانی که از در میان گذاشتن چنین مطالبی ناراحت اند چه توصیه ای دارد و او گفت: نگذارید دخترانتان به دلیل رشد و بلوغ احساس ناگواری داشته باشند؛ عادی رفتار کنید و در زمانی که در این مورد با دخترانتان صحبت می کنید، کاملا آرام و ملایم باشید. در این دوره، همیشه تصور می کردم دختری خونسرد هستم، ظاهرم هم چنین به نظر می رسید؛ اما در درونم غوغایی بر پا بود و همواره احساس
نگرانی و اضطراب می کردم؛ درست مثل زمانی که با مادرم برای خرید رفته بودیم و مادرم از من پرسید آیا وقت خریدن یک سینه بند برای من نرسیده است، و من با دستپاچگی گفتم: «نه، نه ! » ». او از واژه سینه بند متنفر بود و زمانی که به آن نیاز داشت، قادر به زبان آوردن این تقاضای خود در نزد مادرش نبود. او زمانی که به یاد می آورد حتی قدرت به زبان آوردن این کلمه را نداشته است، خنده اش می گیرد.
توانایی خندیدن و در میان گذاشتن شرمها و ناراحتیهای بلوغ بسیار پربهاست. دختر نیازمند شنیدن ابراز رضایت و شادی مادرش از انتقال او به دنیای زنانگی است. دختر هرچه راحت تر و بی تکلف تر با مفهوم زنانگی آشنا شود، دوره بلوغ بی دردسرتر را خواهد گذراند.
یادداشتهایی برای مادران
1- زمانی که دخترتان هشت نه ساله است، به او بگویید که در چند سال آینده، بدن او دچار تغییراتی خواهد شد. بنابراین، دخترتان، با دیدن رشد سینه های خود، شگفت زده نمی شود.
۲. عادت ماهیانه را با لحنی آرام و ملایم و پذیرا برای او شرح دهید و به وی بگویید که آماده پاسخگویی به پرسشهایش هستید.
٣. بر این نکته تأکید کنید که دخترها در سنین مختلفی بالغ می شوند؛ در این صورت، اگر بلوغ دخترتان زودهنگام و یا دیرهنگام باشد، نگران نخواهد شد.
۴. جنبه های عملی دوره عادت ماهیانه را با دخترتان در میان بگذارید. اهمیت رعایت بهداشت، استفاده از نوار بهداشتی و اهمیت پیش بینی زمانی که به آنها نیاز خواهد داشت.
5- واکنش مثبت خود را در قبال این امر نشان دهید و او را آگاه سازید که گروهی از دخترها در این دوره دچار درد می شوند؛ حال آنکه گروهی دیگر کمترین ناراحتی ای احساس نمی کنند.
۶. کتابهایی، در مورد بلوغ بخوانید. اگر می خواهید دخترتان نیز آنها را بخواند، نخست خودتان آن را مطالعه کنید تا با پیام آنها آشنا شوید – در مورد فیلمهای ویدیویی نیز همین کار را انجام دهید.
۷. از زمان آغاز آموزش روابط جنسی در مدرسه آگاه شوید تا پیش از آن با دخترتان گفت وگو کنید و آمادگی پاسخ دادن به پرسشهای او را پس از شرکت در این کلاسها داشته باشید.
۸. عشق و محبت خود را به او، در نگاهتان و در صدایتان بروز دهید.