اهمیت بازی
کوددکانی که در اوایل زندگی خود، به مقدار زیاد، به بازی بپردازند، زندگی خود را با شروع خوبی، آغاز می کنند. این امر در سطوح بسیار به یادگیری و انگیزش آنها کمک می کند. کودکان از راه بازی کردن خودشان را محک می زنند و می فهمند که هستند و چه کارهایی را می توانند انجام دهند؛ به همین دلیل، خودشناسی آنان رشد می کند. بازی های بدنی به کودکان یاری می کند تا برازنده و تندرست باشند و به جسم خود ببالند. در نتیجه، باعث رشد خودباوری و شایستگی در آنها می شوند. شاد و سرگرم بودن، برای بخش های دشوارتر زندگی به ما انرژی میدهد؛ و اینکه تصمیم بگیریم زمان فراغت خود را چه طور بگذرانیم، از برخی لحاظ بیانگر این است که ما چگونه فردی هستیم.
کودکان در همه ی سنین، از جمله در دوران نوجوانی، به بازی نیاز دارند. بازی، موجب تقویت نگرش های “می توانم انجام دهیم” و “می خواهم انجام دهم” به زندگی می شود زیرا به حمایت، پرورش و بهبود خصوصیات زیر، منجر می شود:
– کنجکاوی و برانگیختگی و شگفتی ناشی از اکتشافات مختلف.
– خلاقیت و انعطاف پذیری، از طریق کندوکاو در خیالات و حل مشکلات.
– اعتماد به نفس، از راه خودگردانی و ابتکار، و به دلیل اینکه آزمایش و خطا ، خطری در بر ندارد.
– تمرکز، از راه اشتیاق به حل شدن در بازی.
– همکاری ، در نتیجه ی بازی با دیگران، یادگیری انجام کارها به نوبت، و سازش با دیگران.
بازی، همچنین مهارتهایی را که کودکان برای موفقیت، به آنها نیاز دارند رشد میدهد. مسابقه و بازی کودکان را تشویق می کند تا:
– حرف بزنند، و بیان منظور آنها با کلمات و آوردن آنها به روی کاغذ، آسان تر شود.
– هرجا که بازی شامل شکل، صدا، جورکردن و خواندن و اژه ها باشد، به مطالعه و خواندن بپردازند.
– برای شمارش، از اعداد یا از تاس استفاده کنند. همچنین حساب امتیازات را نگاه دارند.
– چیزهایی بنویسند، نقاشی کنند، مهره هایی را جابجا کنند، و مهارتهای کنترل با دست را یاد بگیرند.
– اجتماعی شوند و واکنش نشان دهند، نیازها و احساس های دیگران را درک کنند.
– هرجا که بازی مستلزم استفاده از حافظه باشد، باعث می شود آنها گوش بدهند و تمرکز کنند.
– وقتی که دریابند در جایی از بازی نیاز هست که کاری انجام دهند، به طرح ریزی نقشه و برنامه ریزی از قبل، بپردازند.
– هرگاه مشکلی به وجود می آید، آن را حل کنند و به توافق برسند.
– با روشن ساختن موارد بعدی، پیامدها را بپذیرند.
بازی و رشد کودک
همانطور که کودکان بزرگ می شوند، بازی آنان نیز گسترش می یابد و دچار دگرگونی می شود. آنها در ابتدا به تنهایی بازی میکنند. سپس به بازی کردن مستقل اما در کنار کودکی دیگر، اقدام می کنند، و در حوالی سه سالگی، به بازی دو یا سه نفری می پردازند. بازی مشارکتی، متضمن مهارت اجتماعی به شدت پیچیده ای است که کودکان خردسال فاقد آن هستند. یادگیری منتظر ماندن، با دیگران سهیم شدن و نوبت گرفتن، قوانین و مقررات را رعایت کردن ، بردن و باختنن نیز مشکل است. کودکان این کار را از حدود چهار سالگی آغاز می کنند، گرچه چند سالی طول می کشد تا با باخت در بازی های مسابقه ای و لذت بردن از دشواری های مربوط به رعایت قوانین بازی کاملا کنار بیایند. پاره ای اشخاص، بدون عبور از این مرحله به بزرگسالی می رسند.
نوجوانی، تمایل به گروه
این یکی از تاسف بار ترین وقایع زندگی است که دوره ی نوجوانی، با امتحانات سرنوشت ساز مدرسه همزمان می شود. درست هنگامی که “نظام” طلب میکند که نوجوان سرش را پایین بیندازد و ارزش تحصیلی خود را به اثبات برساند، او سردرگم می شود، در شگفت می ماند که آیا لیاقت دارد که به هر کاری دست بزند و عقیده ای درباره ی خود به دست بیاورد. او این کار را به کمک دوستان و بازی انجام می دهد. نوجوانان با استفاده از بازی، برای تجربه کردن خطر و آماده شدن برای نقش های آینده ی خود، تلاش می کنند. آنها غالبا به صورت گروه های بزرگ دور هم جمع می شوند، که متضمن برنامه ریزی پیشرفته و مهارت های اجتماعی مانند مذاکره، توافق و کار تیمی است. نوجوانان کم سن و سال تر، بیشتر اوقات رابطه ی مستحکمی با یکی از همجنسان خود دارند و این پیش از آن است که از جنس مخالف دوستانی بگیرند و سرانجام
به رابطه ی زناشویی سنتی رو بیاورند، ممکن است کار و سرگرمی های دیگر برای آنها اولویت پیدا کند ولی تنها انگیزه ی آشکار آنها، همان مشارکت و خوشگذرانی است، اما با این کار، حداقل مهارت های اجتماعی و سازمانی مفید را در خود تقویت می کنند. البته به شرطی که به قدر کافی بخوابند و مسیر خود را بر اثر مصرف غیرمسئولانه الکل یا مواد مخدر، گم نکنند. مهم این است که آنان زندگی اجتماعی دارند. تنها به این علت که می ترسیم مبادا آنان نمره ی قبولی نیاورند، نمی توانیم انتظار داشته باشیم که همیشه مشغول کار و فعالیت درسی باشند.
قانون 20 : 80
حتما این گفته معروف را شنیده اید که اگر چیزی ارزش انجام دادن دارد، بهتر است خوب انجام بگیرد. اما این امر بستگی به آن دارد که انجام آن چقدر وقت ببرد و با این مقدار وقت، چه کار دیگری را بتوان انجام داد. ضرب المثل یا قانون دیگری هست که در امر مدیریت به کار می رود به نام قانون 20 : 80 که من آن را به گفته ی فوق ترجیح می دهم. این قانون از درک تعادل میان تلاش و نتیجه ناشی می شود. در هر طرح، 20درصد تلاش اولیه ی ما، معمولا مطلوب و نتیجه بخش ترین است و می تواند ما را به 80 درصد دیگر برساند. پس از آن، ما هر چه بیشتر تلاش کنیم، نتیجه کمتر خواهد شد. اگر ما وارد موقعیتی بشویم که مجبور باشیم برای بهتر کردن نتیجه، 80 درصد بیشتر تلاش کنیم، آن تلاش مفید و ارزنده نخواهد بود، به ویژه اگر به قیمت شروع کار با فعالیتی دیگر، یا حتی استفاده از اوقات فراغت باشد. برخی اوقات معلمان درباره ی مقدار زمانی که دانش آموزان دبیرستانی به انجام تکليف های درسی خود اختصاص می دهند، ابراز نگرانی می کنند. نمره هایی که آنان با این روش می گیرند غالبا با قانون 80:20 مطابقت دارد، معلمان آرزو می کنند که کاش شاگردانشان کمی مکث می کردند و در عوض، در دوره ی امتحانها، به خود کمی استراحت می دادند تا از این طریق به خودشان کمک کنند.
قطع نظر از سن، “بازی کیفی” شامل هر نوع فعالیتی است که:
– باعث کشف منابع درونی فرد برای مبارزه کردن و کنار آمدن می شود یا بر آن اساس، بنا می شود.
– باعث رشد نیروهای تفاهم و درک مستقیم می شود.
– خودآگاهی را عمیق تر می سازد و افزایش می دهد.
– چشم اندازی برای تجربه و رشد شخصی ارائه می کند.
– قدرت تخیل را پربار می سازد.
– مهارتهای اجتماعی را توسعه می دهد.
– باعث کندوکاو و بیان احساس ها می شود و از این طریق، مهارتهای همدلی را تقویت می کند.
اهمیت استراحت و آرامش
کودکان نیز به اندازه ی بزرگسالان، به زمان استراحت نیاز دارند. استراحت لزوما خوابیدن یا فراغت نیست. استراحت یا آرامش یعنی متوقف شدن، داشتن زمانی آرام و خاموش که بتوان در آن به اندیشه و تأمل پرداخت، آرام گرفت و آزاد بود. مطابق تعریف، خواب زمانی است که در آن آگاهانه نمی اندیشیم، گرچه قطعا در رؤیا به سر می بریم و در رؤیا، به فکر کردن می پردازیم. امروزه آرامش در زمان فراغت معمولا به معنای بیرون راندن فکر کار از طریق سرگرم کردن خود به فعالیتی دیگر، تعبیر می شود. در آرامش این مزیت وجود دارد که فکر و جسم می توانند از خستگی بیرون بیایند. تمدد اعصاب کردن معمولا به معنای آرام کردن جسم و ذهن است، تا بدان نقطه که بتوانیم خودهای درونی مان را کشف کنیم و یاد بگیریم که در آرامش و سکوت، احساس کنیم که هستیم. این کار، نفس تازه ای در روح و جان ما می دمند که بخشی از آن، ناشی از این است که ما با استفاده از این زمان، آگاهانه با ناخودآگاه، به تمام مسائل خود سر و سامان می دهیم. به گفته تی. اس. الیوت شاعر: “همه ما در این جهان گریز پای چرخنده، به نقطه ی ثابت و آرامی نیازمندیم”
من به چشم خود، کودکانی را دیده ام که مدتی با مشکل خود _حل یک مسئله ریاضی یا نواختن موسیقی_ کلنجار رفته اند و بعد یکی دو روز موضوع را فراموش کرده اند و سپس وقتی دوباره به سراغ مشکل خود آمده اند، به راحتی توانسته اند مسئله را حل کنند یا آن قطعه ی موسیقی را بنوازند. این امر نشان می دهد که استراحت و آرامش، باعث تقویت شده، نه تمرین. یعنی ذهن در حین استراحت _آگاهانه یا به طور ناخودآگاه_ مسئله را با دقت مورد بررسی قرار داده است.
کودکانی که تمام مدت دارند، فعال باشند و به استراحت نپردازند، احتمالا درک ضعیفی از خود دارند و کمتر فرصت پیدا می کنند مسائل خود را نیمه هشیارانه پردازش کنند. آرامش، نیروی تازه ای به آنها می دهد. شاید هم به همین دلیل است که همه ی مذهب های مهم، یک روز استراحت در هفته را در، مراسم عبادی خود می گنجانند.
تشویق به استراحت
همه ی کودکان به زمانهایی نیاز دارند که در طی آن مطلقا هیچ کاری انجام ندهند. آنها نیاز دارند که به آنان اجازه داده شود استراحت کنند. بنابراین سعی کنید:
– روش دلخواه و مطلوب آنها را برای خستگی درکردن تشخیص دهید و به آنها وقت استراحت بدهید.
– آنان را تشویق کنید تا این کار را بکنند، به ویژه بعد از مدرسه یا هر زمان دیگری که به فعالیتهای ذهنی، عاطفی یا جسمانی می پردازند.
– نیاز آنان را برای حفظ فضای آرام خودشان محترم بشمارید، حتی اگر به علت شلوغی و جنب و جوش زیاد، جایی غیر از خانه را انتخاب کرده باشند.
– اوقاتی را فراهم کنید تا آنکه تمام اعضای خانواده، یا فقط شما و هر یک از اعضاء ساعتهایی را در کنار هم و در سکوت بگذرانید.
– به آنان یاری کنید تا بفهمید چگونه به خودشان آرامش دهند.( ورزش یا تماشای تلویزیون تنها راه تمدد اعصاب و کسب آرامش نیست).
بازی درمانی:
بازی درمانی یک روش درمانی موثر است که به کودکان کمک می کند رفتار خود را اصلح کرده، عزت نفس پیدا کنند و روابط سالم داشته باشند. در اتاق بازی کودک با درمانگر خود رابطه ی پویایی برقرار کرده که او را قادر می سازد بتواند مشکلات خود را بیان کرده، وارسی کند و به آنها معنا بدهد. درمانگر به تمام توانایی های کودک برای یافتن راه حلی برای حل و فصل مشکلات هیجانی و رفتاری خود و اینکه یاد بگیرد خودش را پذیرفته و به خود اعتماد کند باور دارد.
اهداف بازی درمانی:
1- افزایش پذیرش خود
2- داشتن احساس کنترل
3- قدرت تصمیم گیری
4- به دست آوردن اعتماد بیشتر به خود
5- پذیرفتن مسئولیت شخصی بیشتر
مرکز مشاوره دیدار 02188893258
http://t.me/clinicdeedar
www.clinicdeedar.com