فرزندان خود را برای رسیدن به چشم اندازهای وسیعتر یاری دهید
چگونه به فرزندان خود کمک می کنید تا بفهمند و بدانندی از يك جامعه بزرگتر هستند؛ بفهمند و بدانند که نسبت به این جامعه و افرادش که آنها را ندیده و نمی شناسند تعهداتی دارند؟
چند توصیه زیر شما را در رسیدن به این هدف کمک می کند:
1) فرزندانتان را تشویق کنید تا محیط اجتماعی خود را بهتر بشناسند. هر عاملی که توجه نوجوان را به اتفاقات بیرون از چهارچوب محدود دوستان و خانواده جلب کند، او را در مسیر رسیدن به طرز تفکر مرحله ی بالاتر یاری می دهد. خواندن روزنامه یکی از این کارهاست گوش دادن به اخبار و گزارشات مختلفی که مسایل گوناگون را ریشه یابی می کند و برنامه های گزارش گونه و مستند تلویزیون، همه و همه می توانند مفید واقع شوند. کتابهایی که به ابعاد اجتماعی مسائل توجه می کنند، چه داستانی، چه غیر داستانی، نیز وسایل مناسبی هستند که به ایجاد رابطه میان فرد و جامعه کمک می کنند.
2) با فرزندان خود درباره مباحث اجتماعی و اخلاقی با ابعاد گوناگون حرف بزنید. فرزند شما، بدون توسل به استدلالهای مراحل بالاتر هم می تواند اطلاعاتی درباره جامعه بدست آورد. می توانید با صحبت درباره مباحث اخلاقی و اجتماعی که زندگی و سرنوشت را بهم وابسته میداند، فرزند خود را به استدلال مرحله ی بالاتر رشد فکری مجهز کنید.
به فرزندان خود کمک کنید تا از تأثیر اعمال و رفتار افراد – مثل ترور شخصیت ها – بر نظام اجتماعی آگاه شوند. به آنها تفهیم کنید که جامعه، بافته ای از افراد، گروهها و نهادهایی است که با الیافهای بیشمار بهم پیوند خورده اند. به آنها بگویید که با لمس هر تار کل بافته را تکان می دهند. بانکها نرخ بهره را بالا می برند، در نتیجه عده کمتری برای خرید خانه وام می گیرند. سازندگان بیکار می شوند، کارگرها را اخراج می کنند، پرداخت حقوق
بیکاری در جامعه افزایش می یابد و در نتیجه دولت برای پرداخت هزینه ها مالیاتها را بالا می برد. مملکت گرفتار بحران انرژی می شود. دولت کنترل
های الودگی هوا را کم می کند ، صنایع ایالات مختلف به مصرف زغال سنگ روی بارانهای اسیدی آلودگی را بر کوهها می پاشد، دریاچه ها آلوده شده و ماهی ها می میرند.
نوجوان به موضوعات محلی و حوادث اجتماعی و بخصوص آنچه در حول و حوش زندگی او در جریان است بهای زیاد می دهد بخصوص موضوعات بحث برانگیز برای او جالب است. اگر همسایه شما دردسر ایجاد کرده اگر میهمانی دارد و صدای موسیقی را چنان که انگار کسی تا ۱۵ کیلومتری او زندگی نمی کند؛ موضوع جالبی پیدا کرده اید، از آن استفاده کنید. اگر در شهر بحثی در گرفته، اگر شهرداری میخواهد کارخانه ای را برای دفع زباله بسازد که به بسیاری از مردم آب مصرفی منطقه را آلوده می کند، موضوع پیدا کرده اید. اگر مواد مخدر، نوشیدن مشروبات الکلی و رفتار نسنجیده نوجوانها در کنسرت ها تولید ناراحتی کرده و مردم خواستار ممنوعیت اجرای این کنسرت ها هستند؛ موضوع جالبی برای بحث در
اختیار دارید.
در زمينه مسایل پیچیده اجتماعی، سئوال «چه کسی باید تصمیم گیرد؟» برای رشد افقی و بسط استدلال اخلاقی بسیار مناسب است. چه کسی باید در باره ادامه زندگی بیماری که امیدی به زنده ماندنش نیست تصمیم بگیرد؟ خود او؟ پزشك؟ افراد خانواده یا دادگاه؟ چه کسی باید درباره شیمی درمانی کودک سه ساله مبتلا به سرطان خون تصمیم بگیرد؟ پدر و مادر که مخالف این درمان هستند یا پزشکهایی که برای ادامه زندگی كودك راه دیگری سراغ ندارند؟ آیا دولت حق دارد با امر و نهی به والدین، برای حفظ سلامت فرزندان آنها ارائه طریق کند؟ اگر جواب منفی است، آیا می توان پذیرفت که پدر و مادر حاکم بر زندگی فرزندان خود باشند. آیا جامعه برای حمایت از کودک حقی ندارد؟ آیا قبول ندارید که در بسیاری از موارد، حتی بهترین پدرها و مادرها لزوما به صلاح فرزند خود کاری نمیکنند؟
ممکن است بگویید: «خدای من خودم هم پاسخی نمی شناسم، چگونه می توانم بچه هایم را در این زمینه راهنمایی کنم؟»
خوشبختانه نداشتن جواب مشکلی تولید نمی کند. در واقع جواب صد در صد مشخص کار ما راحت تر می شود. قرار نیست که جواب صحیح مباحث اخلاقی را ارائه کنیم. به جای آن چه بهتر که فرزند با توجه به همه جوانب نتایج منطقه ای و اجتماعی موضع گیری خود را درک کند.
مادری که با پسر ۱۵ ساله اش در باره مباحث دشوار اخلاقی بحث داشت می گوید:
حالا احترام بیشتری برای طرز تلقی های مارتی قایل هستم. البته همیشه خودم را به او نزديك حس کرده ام. اما وقتی در باره مباحث اجتماعی با او صحبت می کنم، انگار با يك آدم بزرگی و رشد کرده طرف هستم. تحت تاثیر این مباحثات، رابطه میان ما از هر زمانی بهتر شده است. احساس می کنم که به قضاوت او اطمینان دارم.»
درس اجتماعی
پرداختن به مسایل اجتماعی برای نوجوان در حکم گندم برای آسیاب است. نوجوان با مطالعه مسایل اجتماعی خود را برای ورود به مرحله بالاتر استدلال فکری آماده می سازد.
هیتلر چگونه به قدرت رسید؟ چه کسی به او کمک کرد تا سیاستهای شیطانی اش را به اجرا بگذارد؟ آیا باید صنایع تولید سلاحهای هسته ای را محدود کرد؟ آیا توسعه تکنولوژی تولید سلاحهای هسته ای به نفع بشریت نیست؟ آیا صلاح است که مدرسین، آتش نشانها و مأمورین برج مراقبت حق اعتصاب داشته باشند؟ اگر جواب منفی است و اگر دست به اعتصاب زدند با آنها چه برخوردی باید داشت؟
از فرزندان خود بپرسید که در ساعات درس اجتماعی درباره ی چه موضوعاتی بحث می کندد. بدون این بحث ها که لازمه درس اجتماعی است رسیدن به موقعیت استدلال امکان پذیر نیست. از جمله مباحثی و تعلیمات اجتماعی در بسیاری از دبیرستانها درگرفت، موضوع شرکت ورزشکاران آمریکایی در مسابقات المپيك دانش آموزان که به ورزشکارها و اینکه برای حضور در مسابقات المپیک چه زحماتی را متحمل شده اند و چه تمرینات دشواری را پشت سر گذاشته اند با موضوع برخورد کرده، معتقد بودند که شرکت نکردن ورزشکاران آمریکایی در مسابقات المپيك مسکو ، اسباب دلسردی آنها را فراهم می کند. اما در این میان بودند دانش آموزانی که موضوع را با منطق مرحله بالاتر پی می گرفتند: مسئله ی صلح جهانی چه می شود؟ اگر قدرتی مثل شوروی و کوچکی در حد افغانستان هجوم برد و سایر کشورها دست دست بگذارند چه اتفاقی می افتد؟ آیا شوروی يک کشور را به گروگان نگرفته است؟ در جنگ دوم جهانی، انسانها به خاطر هدفهای والاتر جانفشانی ها کردند. آیا نمی توان از شرکت کنندگان در مسابقات المبيك انتظار داشت که در سطحی بسیار پائین تر ، فداکاری کنند؟
وظیفه کمک به دیگران
حکایات مربوط به بی توجهی غریبه ها در مواقع اضطراری وسیله بسیار خوب دیگری است که نوجوان را به تفکر دوباره مسئولیتهایی که در قبال سایر انسانها دارد مشغول می کند.
شاید توجه به ماجرای زن ۱۸ ساله ای که در سال ۱۹۶۴ در نیویورك به قتل رسید به توضیح مطلب کمک می کند. کتی، شبی از شبها هنگامی که دیروقت عازم منزل بود مورد حمله ناشناس مسلحی قرار می گیرد. کتی که می بیند در مصاف با مهاجم چاقو به دست کاری از او ساخته نیست جیغ بلند می کشد. چراغ یکی از آپارتمانها روشن میشود.
صدای کسی به گوش می رسد که می گوید برو گم شو، کاری به کارش نداشته باش. مهاجم با شنیدن صدا فرار می کند وقتی چراغ خاموش می شود بر می گردد و بار دیگر با چاق زن جوان وارد می کند. کتی جیغ می کشد. این بار چراغ های بیشتری روشن می شود و مهاجم دور میشود. اما با خاموش شدن مجدد چراغها مهاجم برمی گردد و می بیند که کتی، مقابل پله های آپارتمان بر زمین افتاده است و این بار با چند ضربه چاقو او را به قتل می رساند. یکی از مامورین پلیس در این زمینه می گفت: «یک تلفن ساده کاز او از مرگ نجات یابد.
راستی وظیفه ما در قبال غریبه ها چیست؟ مطمئنا نوجوان می گوید اگر خطر زیادی متوجه خود ما نباشد، باید به کمک او بشتابیم. در بسیاری از کشورهای اروپایی، بر اساس قوانین موجود، مردم باید در صورتی که جانشان به خطرنیفتد، به اشخاصی محتاج یاری برسانند. اما اگر کمک به دیگران با خطر جانی و جسمانی همراه باشد، چه می توان گفت؟ احتمالا توجه به پرسش حکایت گونه زیر به توضیح مطلب کمک می کند.
در جاده خلوتی دور از شهر رانندگی می کنید. به پیچی می رسید. از آن می گذرید و ناگهان دو مرد را می بینید که زنی را کتک میزنند. هیچکدام از آنها را نمی شناسید. اگر بی توجه به آنها راه خود را بگیرید و بگذرید خطری متوجه شما نمی شود. اما اگر توقف کنید احتمالا مورد تهاجم واقع می شوید، اما زن رها می شود. آیا باید توقف کنید؟
در مرحله بالاتر میدانید که انسان باید به سلامت خود بها بدهد. اما این را هم می دانید که بی توجهی به هم نوعان کار درستی نیست. باید کاری بکنید. اگر هيچ يك از افراد به جامعه به یکدیگر کمک نکنند،چه جامعه ای خواهد بود؟
مرکز مشاوره دیدار 02188893258
http://t.me/clinicdeedar
www.clinicdeedar.com