اختلال شخصیت وابسته
با این حال، آنها به قدری متکی و منفعل هستند که ممکن است به خلاف میل خود برسند.
دیگران از فقدان استقلال آنها به تنگ می آیند و ناشکیبا می شوند.
آنها که متقاعد شده اند بی کفایت هستند، حتی نمی توانند جزئی ترین تصمیم را بگیرند.
دیگران ممکن است افراد مبتلا به این اختلال را « چسبان » توصیف کنند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته وقتی تنها هستند، احساس می کنند مأیوس و طرد شده اند.
آنها دلمشغول این ترس می شوند که افراد نزدیک، آنها را ترک خواهند کرد.
آنها نمی توانند خودشان فعالیت های تازه را آغاز کنند.
زیرا احساس می کنند اگر دیگران اعمال آنها را هدایت نکنند، مرتکب اشتباه خواهند شد.
این افراد برای اینکه دیگران از آنها بیزار نشوند، دست به هر کاری می زنند.
– برای مثال با عقاید دیگران موافَقت می کنند، حتی زمانی که باور دارند این عقاید گمراه کننده هستند.
گاهی مسئولیت هایی را که فرد دیگری نمی پذیرد، بر عهده می گیرند تا دیگران آنها را تأیید کنند و دوست بدارند.
اگر کسی از آنها انتقاد کند، احساس می کنند خرد شده اند.
آنها با تمام وجود خود را درگیر روابط می کنند و وقتی این روابط خاتمه می یابند، بسیار متاثر می شوند.
این وابستگی مفرط باعث می شود که فورا جویای رابطه ای دیگر باشند تا جای خالی را پر کنند.
ملاک های 5-DSM برای اختلال شخصیت وابسته
- نیاز فراگیر و بيش از حد به مراقبت شدن که به رفتار سلطه پذیر و متکی بودن و ترس از جدایی منجر می شود.
- اوایل بزرگسالی شروع می شود و زمینه های مختلف وجود دارد، به صورتی که با پنج (یا تعداد بیشتری) از موارد زیر نمایان می شود:
- بدون مقدار زیادی مشورت با دیگران و اطمینان آفرینی آنها، در تصمیم گیری های روزمره مشکل دارد.
- نیاز دارد دیگران مسئولیت اغلب زمینه های مهم در زندگی او را بر عهده بگیرند .
- در ابراز مخالفت با دیگران مشکل دارد، زیرا می ترسد کمک یا تایید را از دست بدهد.
- در شروع کردن پروژه ها یا انجام دادن کارها به طور مستقل مشکل دارد.
- برای کسب مهر ورزی و کمک دیگران از هیچ کوششی فروگذار نمی کند.
- وقتی تنهاست، به علت ترس اغراق آمیز از اینکه نتواند از خودش مراقبت کند، احساس ناراحتی یا درماندگی می کند.
- وقتی رابطه نزدیکی قطع می شود، فورا رابطه دیگری را به عنوان منبع مراقبت و حمایت جستجو می کند.
- به صورت نامعقولی دلمشغول ترس از رها شدن به حال خودش برای مراقبت کردن از خویش است.
مورد کوتاه «اختلال شخصیت وابسته»
بتی، هرگز مستقل زندگی نکرده است؛
حتی زمانی که ۳۰ سال پیش دانشجو بود، وی را از خانه تا کالج همراهی می کردند.
همکلاسی های او، وی را آدم وابسته به دیگران می دانستند، چون او برای تصمیم گیری به دیگران وابسته بود.
خواه این تصمیم به درس ها مربوط می شد یا به لباس هایی که هر روز باید می پوشید.
او یک هفته بعد از فارغ التحصیلی با کن ازدواج کرد.
در دوران دانشجویی با وی آشنا شده بود خیلی به کن علاقه داشته زیرا سبک سلطه گر وی او را از قید مسئولیت تصمیم گیری ها رها کرده بود.
بتی بر طبق معمول هر چیزی که کن پیشنهاد کند می پذیرد، حتی اگر با آن موافق نباشد.
او می ترسد اگر سنگ اندازی کند، كن از دستش عصبانی شود و وی را ترک کند.
گرچه بتی دوست دارد خارج از خانه کاری داشته باشد، اما کن اصرار دارد که او تمام وقت خانه داری کند .
و او به درخواست وی گردن نهاده است.
با این حال، وقتی در خانه تنهاست، به دوستانش تلفن می زند و از آنها خواهش می کند برای صرف قهوه نزد او بیایند.
کوچکترین انتقاد کن، دوستانش یا هر فرد دیگری، باعث می شود که تمام روز افسرده و ناراحت باشد.
اختلال شخصیت وسواسی-جبری
قبلا دیدیم که افراد مبتلا به اختلال شخصیت خود شیفته نیز ممکن است برای تقویت خودپنداره خویش، بیش از حد به موفقیت های شغلی گرایش داشته باشند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی – جبری جویای تأیید به خاطر دستاوردهای خود نیستند.
بلکه در عوض با حذف روابط اجتماعی، خود را درگیر کار می کند.
متاسفانه، کمال گرایی مفرط که افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی – جبری در مورد کار شان دارند باعث می شود کامل کردن تکلیف برای آنها دشوار باشد، زیرا همیشه می تواند در آنچه انجام داده اند، نقصی پیدا کنند.
پیامدهای کار آنها هرگز به قدر کافی خوب نیست که معیارهای غیرواقع بینانه آنها را برآورده سازد.
آنها می توانند بیش از حد اخلاقی نیز باشند، زیرا به معیارهای بسیار باوجدان متکی هستند که برآورده کردن آنها برای تقریبا هر کسی دشوار است.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی- جبری در درک کردن احساس دیگران مشکل زیادی دارند.
مخصوصا وقتی این احساسات با احساسات خودشان تفاوت داشته باشند.
دیگران آنها را به صورت افراد خشک و لجوج می انگارند.
از افرادی که به نظر آنها با انتظارات خودشان همخوانی ندارند بسیار عیب جویی می کنند.
ملاک های 5-DSM برای اختلال شخصیت وسواسی جبری
- الگوی فراگیر دلمشغولی به نظم،کمال گرایی و کنترل روانی و میان فردی، به قيمت انعطاف پذیری، گشودگی و کارایی که در اوایل بزرگسالی شروع می شود و در زمینه های مختلف وجود دارد، به صورتی که با چهار (یا تعداد بیشتری) از موارد زير نمایان می شود:
- دلمشغول جزئیات، مقررات، نظم، سازمان دهی، یا برنامه هاست تا حدی که نکته اصلی فعالیت از دست می رود.
- کمال گرایی نشان می دهد که در کامل کردن تکلیف اختلال ایجاد می کند (مثلا قادر نیست پروژه ای را به اتمام برساند. زیرا معیارهای بسیار سخت گیر او برآورده نشده اند).
- بیش از اندازه خود را وقف کار و بار آوری به استثنای فعالیتهای اوقات فراغت و روابط دوستی می کند.(که با نیازمندی اقتصادی واضح توجیه نمی شود).
- در مورد مسائل اخلاقی، تهذیب اخلاقی، یا ارزش ها خیلی وظیفه شناس، محتاط، و انعطاف ناپذیر است (با هویت فرهنگی یا مذهبی توجیه نمی شود).
- قادر نیست چیزهای کهنه و بی ارزش را حتی وقتی آنها هیچ ارزش احساساتی ندارند، دور بریزد.
- مایل نیست تکالیف را به دیگران محول یا با دیگران همکاری کند، مگر اینکه آنها دقیقا از شيوه او در انجام دادن کارها اطاعت کنند.
- شیوه ی خرج کردن خسیس برای خود و دیگران دارد، پول به صورت چیزی در نظر گرفته می شود که باید برای بلایای آتی پس انداز شود.
- خشکی و لجاجت نشان می دهد.
مورد کوتاه «اختلال شخصیت وسواسی – جبری»
تروور، تا جایی که به یاد دارد به تمیزی و نظم و ترتیب اشتغال ذهنی داشته است.
اتاق او در کودکی با دقت زیاد، تمیز بود. دوستان و خویشاوند به خاطر نظم افراطی، وی را سرزنش می کردند؛
برای مثال، او اصرار داشت که اسباب بازی هایش در کمد اسباب بازی بر طبق رنگ و طبقه بندی چیده شوند.
روش های خشک خانه داری او در کالج، هم اتاقی های وی را شگفت زده و آزرده می کردند.
او مستبدانه تأکید داشت که اتاق باید مرتب و منظم باشد.
تروور این حالت را تا بزرگسالی ادامه داده است.
او از اینکه نتوانسته است زنی را بیابد که عادات شخصی شبیه او داشته باشد، ناراحت است.
ولی با غرق شدن در کلکسیون آلبوم های نادر خود از موزیک های دهه ۱۹۴۰، خویشتن را تسلی می دهد.
تروور که کارمند بایگانی است، افتخار می کند که با
وجود مشکلات سلامتی و بحران های خانوادگی، حتی یک روز غیبت نداشته است.
با این حال رئیس به او ترفیع نمی دهد، زیرا احساس می کند.
که او بیش از حد به جزئیات توجه میکند.
بنابراین، با وارسی مکرر هر کاری که انجام می دهد، کار اداره را کند می کند.
او با جستجوی فرصت هایی در اداره برای کسب کنترل، احساس اهمیت شخصی خود را تقویت میکند.
برای مثال، وقتی همکاران تروور می خواهند میهمانی بگیرند.
او به علت نگرانی هایی آزار دهنده اش از هر گونه جزئیات، امور را کند می کند.
همکاران او اغلب سعی می کنند از دخالت دادن وی اجتناب کنند، زیرا با انعطاف ناپذیری او حتی در مسائل پیش پا افتاده، مخالف هستند.
مرکز مشاوره دیدار ( بالاتر از میدان ولیعصر، نرسیده به خیابان فاطمی، ساختمان پرستو، 88893258)
www.clinicdeedar.com
http://t.me/clinicdeedar